دیشب بالاخره سیب زمینی سرخکرده خوردم.
به پیشنهاد یکی از همکلاسیهام تصمیم گرفتیم دیشب دخترا با هم بریم یه فیلم ببینیم و بعدش بریم شام بخوریم. یه سری جا زدن ولی آخرش ۶ نفری شدیم. بعد از کلی بحث و بررسی به این نتیجه رسیدیم که بریم فیلم The Bucket List. سینما توی یه مرکز خرید بود و ما هم یه نیمساعتی وقت داشتیم. همه رفتیم تو یه مغازهای و هی اینو بپوش و اونو بپوش و نظر بده و اینا. بعدش رفتیم فیلم رو دیدیم که خوب بود. هم خندهدار و هم گریهدار.
بعدش یکی از بچهها گفت که رستوران Applebee’s یه انتخابی داره که پیشغذا و غذای اصلی و دسر میخوری میشه ۱۰ دلار. ما هم با خوشحالی رفتیم اونجا و منم که اول از همه سیبزمینی سرخکرده رو سفارش دادم و کلی چیز دیگه. کلی حرف زدیم از انتخابات پاکستان (دو تا از بچهها پاکستانی بودن) و انتخابات امریکا (یکی امریکایی بود و میتونست رای بده) و اینکه تو هرکدوم تو کشورهامون (پاکستان و آمریکا و چین و ایران) کی خرج عروسی میده و چقدر خرجش میشه و پروِژههای این ترممون و غیبت استادا و سریالهای تلویزیون و خلاصه از این ور و اون ور دنیا.
حالا موقع حساب کردن صورت حساب رو نگاه میکنیم میبینیم اینکه بیشتر از ۱۰ دلاره. دوباره یه نگاهی به منوو انداختیم و تازه دوزاریمون افتاد که قیمتها از ۱۰ دلار شروع میشه نه اینکه همه چی ۱۰ دلاره:(
وقتی رسیده بودم خونه با اینکه از بس خورده بودم داشتم میترکیدم و ای-میلم رو که چک کردم دیدم به تلنبار کارای هفته دیگهام یه کار دیگه هم اضافه شده، ولی کلی شاد و شنگول بودم. جقدر دلم برای یه جمع دخترونه تنگ شده بود.