این زندگی آمریکایی

فکر کنم خیلی از کسایی که وب‌لاگ می‌نویسن از این حالت‌ها دارن که هر از گاهی توی روز مثلا بعد از یه اتفاق یا یه مکالمه فکر می‌کنند یادم باشه اینو بنویسم تو وب‌لاگم. خلاصه منم کلی از این موضوع‌ها هی جمع کرده‌ام تا یه موقع بشینم بنویسم. حتی بعضی وقتا چند تا جمله اولش رو هم نوشته‌ام توی ذهنم. مثلا اول هفته پیش می‌خواستم بنویسم که اگه تا سه‌شنبه دیگه زنده بمونم به خودم امیدوار می‌شم. البته هنوز اون سه شنبه نیومده و من هنوز یه تمرین خیلی عظیم جلومه که اصلا جلو نمی‌ره. ولی خب کلی‌هاش از سرم گدشت. جلسه با استاد برای پروِژه و یه تمرین و یه میان‌ترم و سه تا مقاله که باید می‌خوندم و برای هرکدوم یه خلاصه و چندتا سوال بحث‌برانگیز می‌نوشتم.

چیزی که الان می‌خواستم بنویسم بازم به شبکه رادیویی موردعلاقه‌ام مربوطه. فکر کنم اگه بخوام شغل آرزوهام رو بگم اینه که یه برنامه‌ای مثل This American Life داشته باشم. فکر کنم تو اکثر شبکه‌های npr روزهای شنبه و یکشنبه پخش می‌شه ولی هر هفته دوشنبه یا سه‌شنبه هم فایل کامل برنامه رو می‌گذارن روی اینترنت. مدل برنامه این‌طوریه که هر دفعه یه موضوع مشخص می‌کنن و بعد چندتا تیکه برنامه با اون موضوع درست می‌کنن. مثلا هفته گذشته موضوع بود testosterone یا هورمون مردانه. داستان اول راجع به یه مردی بود که تمام testosteroneش رو از دست داده بود و یکی از اتفاقاتی که براش افتاده بود این بود که همه احساس خواهش (desire) رو از دست داده بود. یعنی دیگه هیچ علاقه‌ای به هیچی نداشت، نه غذا، نه کسی، نه کاری. داستان دوم راجع به کسی که تغییر جنسیت داده بود و از زن تبدیل به مرد شده بود و بنابراین هورمون مردانه استفاده می‌کرد و از تفاوت احساس‌هاش در این دو زمان می‌گفت که جالبیش این بود که خیلی‌هاش استریوتیپیکال (این ترجمه‌اش چی می‌شه؟) زن و مرد بودن. داستان بعدی این بود که تو دفتر خودشون وقتی تصمیم می‌گیرن این موضوع رو کار کنن می‌رن و مقدار testosterone خودشون رو اندازه می‌گیرن و قبلش سعی می‌کنن که حدس بزنن مال کی بالاتره و مال کی پایین‌تر و خیلی نتیجه‌های خنده‌داری ازش درمی‌اد. و داستان آخر یه مادریه که از پسر ۱۵ ساله‌اش راجع به احساساتش سوال می‌کنه.

اینجا می‌تونین برین و آرشیو برنامه‌شون رو از سال ۱۹۹۵ گوش بدین.