از بس این دو روز چپیده بودیم تو خونه گفتیم بریم یه ذره تو شهر بچرخیم. بعد از یه مقدار قدم زدن یادمون افتاد که دفعه پیش تو مرکز شهر یه کافیشاپی دیده بودیم که خیلی به نظر باحال میاومد و مردم هم نشسته بودن و کار میکردن. رفتیم ما هم وسایلمون رو برداشتیم که بریم اونجا رو امتحان کنیم ولی بسته بود. بعد رو درش یه کاغذ زده بود که ما شبت رو رعایت میکنیم (یعنی غروب جمعه و شنبه کار نمیکنن و آتیش روشن نمیکنن) و به همین خاطر مغازه بسته است ولی اگر میخواهید جمعه غروبها بیایید خونه ما تا با هم خوش بگذرونیم. فکر کردیم چه جالب لابد اینا از این خانوادههای باحالن که کافیشاپ دارن و یه عده مشتری ثابت دارن که جمعه هم میگن بیاین خونهمون.
طبق عادت علاقه به گوگل!، الان اومدم نگاه کنم ببینم چیا دیگران راجع بهش نوشتن که دیدم یه کسی که قبلا تو شهر ما زندگی میکرده تو وبلاگش نوشته که این کافیشاپه مال یه گروه مذهبیه به اسم دوازده قبیله که ظاهرا عقاید بحثبرانگیزی هم دارن. مثلا با همجنسگرایی مخالفن و یا اینکه میگن زن باید مطیع شوهرش باشه و مرد باید براش پول درآره و بهش فرمانروایی کنه. یه بار هم حداقل مامورهای دولت ریختن تو ساختمونهاشون برای بررسی اتهامهای به کار کشیدن بچهها. نکته جالب اینه که یهودی هم نیستند که شبت رو رعایت میکنن در واقع مسیحی خیلی پابند به اصول (خواستم مثلا از مرتجع که بار معنی بد داره استفاده نکنم!) هستند.
حالا اگه شما باشید میرید یه همچین کافیشاپی؟ از یه طرف آدم خیلی جاها میره و اصلا نمیدونه عقیده طرف چیه. ممکنه خیلی هم صاحب مغازه آدم عوضیای باشه. ولی خب اولا که الان من میدونم، ثانیا اینا اصلا از اول از راه همین رستوران و کافیشاپ برای گروهشون پول درمیاوردن و از همون مساله جمعه بیایید خونهمون معلومه که کافیشاپ با عقیدهشون ارتباطش مستقیمتر از این حرفاست. ولی حالا کلا شما به این موضوع که عقیده صاحب مغازه چیه تا چه حد توجه میکنید؟ چه مغازههای شخصی چه مغازههای زنجیرهای خیلی بزرگ که خیلیهاشون این حرفا هست دوروبرشون که مثلا از حق سقط جنین حمایت میکنند یا نمیکنند. یا از نیروی کار کم سن و سال یا با حقوق پایین تو کشورهای دیگه استفاده میکنند یا نمیکنند.
به نظر من وقتی آدم میدونه که با پولی که خرج میکنه چی کار میکنند تا حدودی مسئول اون کارهاست. مثلآ وقتی ببینی یه جا بازارچهء خیریه برقراره و ازش چیزی بخری هم کار خودتو راه انداختی هم به هدف اون گروه کمک کردی. بازم مثلآ اگه کسی با نظر این گروه موافق باشه کجا بهتر از جایی که آدمهای هم نظرشو ببینه و کارهاشو انجام بده و اگه موافق نیست هم نباید بره چون کافی شاپ که قحط نیست. البته یکی دوبار رفتن و دیدن این که اونجا واقعآ چه خبره با مشتری دائمش شدن فرق داره!
منم با جناب امیر عباس موافقم.
سؤال آسوني نيست. راستش من اگه ببينم جايي اين قدر تابلو خودش اعلام كرده كه چنين و چنان مي كنه (نه اينكه فقط اعتقاد به چيزهايي داشته باشه، بلكه اون اعتقاد منجر به كارهايي بشه) و من اون كارها رو اخلاقي ندونم، سعي مي كنم فاصله بگيرم و نرم.
Roya aval in keh farsi’t roo Ubuntu kaar nemikone
dovom in keh man age bedoonam keh baa pooli keh man kkharj mikonam az hadafi hemayat mishe keh man doost nnadaram hazer nistam poolam ro beheshoon bedam har cchand ehtemalan yek baar ro az roo konjkaavi miram
سبت یا شبات(عبری: שבת) از کلمه اکّدی شپتو به معنی نیمه ماه، روز توبه بودهاست. شبت در عبری به معنی استراحت کردن است و آسودن خدا پیش از شش روز کار خلقت را یادآوری میکند.
اصطلاح سبت در فرهنگ یهودی نه فقط به روز هفتم هفته که به هر عید دیگری اطلاق میشد.سبت از پیش از غروب آفتاب در روز جمعه آغاز میشد و فرارسیدن غروب آفتاب در روز شنبه پایان مییافت.
در روز سبت کار کردن، بار کشیدن، آتش کردن روشن، و به کار واداشتن مستخدمین ممنوع بود و در کتاب برای تخلّف از این دستور کیفر مرگ و سنگسار پیشبینی شده بود.
ده فرمان به رعایت این روز حکم کرده است
اینجا نوشته که اینها نه مسیحیت را قبول دارند و نه یهودیت را:
http://buzzsawhaircut.com/?p=134
اول که ویکی را خواندم فکر کردم که شاید مثلا مثل این amishهان، و آزارشان به کسی نرسد، حالا اگر می خواهند زندگی خودشان را سخت تر کنند به ما چه.
اما بعد در اینجا خواندم که که بچه هاشان را کتک می زنند و عملا برده داری را توجیه می کنند:
““We believe that, just like in the Bible, the descendents of Ham are spiritually fulfilled when they serve. They are set free when they become servants.””
(منظور از descendents of Hamسیاه پوستان است.)
این عقاید خطرناک اند…
در مورد سوالت با پرستو و اعظم موافقم، من در این مورد خاص هم قطعا به کافی شاپ شان نمی رفتم، چون به طور واضحی منبع درآمد شان است.
خیلی سوال سختیه… خودت تقریبا گفتی مشکلات چیه،اینکه ما نمی دونیم هرجایی که چول خرج می کنیم چطور از اون پول استفاده می شه. راستش به نظر من به احساست توجه کن:اگه خیلی از جاش خوشت می آد،برو. اگه حس خوبی نداره،نرو. همیشه نمیشه خیلی منطقی بود…
سلام سال نو مبارک از ایمیلت ممنونم وبلاگ من به اسم من یک معلمم و آدرسش اینه
nazlasaki.blogfa.com