غر

آقا می‌شه ما اینجا غر بزنیم؟ الا حسابی غر زدنم میادها. درسای این ترمم هیج‌کدوم هیجان‌انگیز نیستند و از همه بدتر اوضاع پروژه ‌است. قبل از اینکه بیام اینجا تو یه سری مقاله‌ها اسم یکی از استاد‌های اینجا رو خیلی شنیده بودم. یعنی البته مثل خنگ‌ها اصلا نمی‌دونستم اینجاست تا وقتی که اومدم.

ترم پیش باهاش یه درس گرفتم و A شدم. دیگه خوشحال خوشحال این ترم رفتم باهاش پروژه گرفتم. هی دوستام گفتن پروژه‌های مشخص‌تر و اینا بهتره. من هی دوست داشتم یه چیز باحال باشه و بعد تازه نمی‌خواستم خیلی تکنیکی باشه. وای ولی حالا اولا که تنهام تو این کاری که دارم می‌کنم. هیچ کسی نیست که ازش جاهایی که گیر می‌کنم رو بپرسم. تازه بدتر از هر توانایی تکنیکی باید با یه کد C سروکله بزنم.انقدر هم استاده خوش‌اخلاقه اصلا دلم نمی‌خواد فکر کنه (یعنی بفهمه) من انقدر شوتم.

حالا بشینم باز بزنم تو سر خودم شاید تا صبح فرجی شد.

4 thoughts on “غر

  1. بابک

    شنیدی میگن آدم توی سختی‌ها ساخته میشه؟! عوضش وقتی که کار تموم شد یک آفرین حسابی باید به خودت بگی. اگر قرار بود همه کارهای ساده انجام بدن که دیگه زندگی مزه نداشت. اینکه آدم کاری بکنه که کسی بلد نباشه به نظر من یک مزه دیگه داره. یکتا بودن یا خاص بودن اینطوری شکل میگیره. با ارزش شدن مدرک یا تخصص هم همین طور. مهارت پشتکار هم تقویت میشه. روی افزایش اعتماد به نفس هم اثر داره. خیلی چیزهای مثبت دیگه هم داره که خودت بهتر میدونی. پیروز باشی

  2. neda

    خوب باز برو خدا رو شکر کن استادت خوش اخلاقه. من این مشکلات تو رو دارم به اضافه اینکه استاد بداخلاقم که به نظرش مساله خیلی هم آسونه و بدو بدو حلش کن. باز خوبه فارسی بلد نیست بیاد بیینه من چی درموردش نوشتم اینجا:)

  3. خورشید

    به نظر من بهترین کار اینه هرجا گیر کردی با استادت حرف بزنی و اصولا باهاش زیاد ارتباط داشته باشی.

  4. .

    چی شد؟ اوضاع بهتر شد؟ کارها خوب پیش می ره؟! من که نه بلدم، نه می تونم راهنمایی و کمک کنم! می تونم از دور فقط حالت رو بپرسم و همدردی کنم… بعد هم وبلاگ برای غر زدن ساخته شده دیگه! حالا استفاده های دیگه هم ازش می شه یه بحث دیگه است ولی راحت بیا غر بزن اینجا… البته انشاله که هیچوقت غر نداشته باشی تو زندگی! :) ;)

Comments are closed.