Monthly Archives: June 2008

جعبه صابون

تو یکی از برنامه‌‌های رادیو گزارش‌‌گرهای هرکدوم از کاندیداها رو که اون موقع می‌شد مک‌کین و اوباما و هیلاری رو اورده بودن و راجع به تجربه‌‌ها و خاطراتشون می‌گفتن. بحث تکنولوِژی که شد خبرنگاری که از اوباما گزارش تهیه می‌کرد گفت که تیم انتخاباتی اوباما همیشه یه نفر همراهشون دارن که هرجا برن فوری ظرف چند دقیقه اینترنت رو براشون هوا می‌کنه!‌ تا همه خبرنگارها بتونن راحت وصل شدن و خبر مخابره کنن. اون دو نفر دیگه حسابی حسودیشون شده بود خلاصه.

اینجا می‌تونین کل برنامه رو گوش کنین.

اسم این کسایی که براش این کار رو انجام می‌دن هست SoapboxSpx. نمی‌دونم SPXش چیه شاید یه ربطی به این داشته باشه ولی soapbox‌ که خب معنی تحت‌الفظی‌اش می‌شه جعبه صابون، به یه تریبون موقت که سرهم می‌کنن تا یه سخنرانی روش انجام بشه می‌گن.

روزمره

خب گزارش بدم از این روزا. وقتی برگشتم که یه مدت مشغول تمیز کردن خونه و خرید و اینا بودیم. علیرضا انگار اصلا تو این خونه زندگی نکرده بودا. غذاهایی که من بودم درست کرده بودم همچنان در یخچال بود و همه جا تار عنکبوت گرفته بود.

بعدش هم مهمون داشتیم و با اونا و دوستای دیگه رفتیم کنسرت شجریان. کلا البته من خیلی مدل عشق شجریانی نیستم و این دفعه که علیزاده و کلهر هم نبودند. ولی خب بد هم نبود. یه روز دیگه هم رفتیم نمایشگاه کارهای اردشیر محصص.

این هفته گذشته هم با روجا هر روز می‌ رفتیم یه سری کافی‌شاپ‌های شهر رو امتحان می‌کردیم که اگه نگرانی جیب و وزن نبود خیلی کار هیجان‌انگیزیه.

ا راستی یادم رفت بگم تولدم هم بود. سی ساله شدم. فعلا فقط همین.