خب از لیستم فقط آخری مونده. باید الان اینو بنویسم وگرنه باید یه چیزی راجع به سخنان گهربار رییس جمهور محترم بنویسم که بعدا ازش پشیمون بشم*.
اسباببازی که تازه خریدیم همونطور که شاید حدس زدید iphone بود. یکی از خوشبختیهای من (کنار بقیه چیزا!) اینه که علیرضا هم مثل خودم خیلی جوگیر تکنولوژیه. این شد که وقتی اعلام شد که iphone جدید داره میاد تصمیم گرفتیم که تو تابستون یکی و بعد تو پاییز یکی دیگه بگیریم. روز اول اومدنش یعنی ۱۱ جولای که نبودیم و camping بودیم. این شد که برگشتیم رفتیم سراغ مغازه AT&T تو شهرمون که گفت تموم کرده و اگه سفارش بدیم ۲۰ روز دیگه میاره. تو خود سایت Apple هرشب میتونستی چک کنی که برای فردا صبح چه مغازههایی موجودی دارن. با اینکه دو هفته از تاریخ شروع گذشته بود ولی هی هروز تعداد مغازهها کمتر میشد. دیگه بهترینش واسه ما خود مغازه اصلی تو خیابون پنجم نیویورک بود. این بود که یه روز صبح ساعت ۶ پاشدیم و رفتیم نیویورک. وقتی رسیدیم دیدیم ای وای که عجب صفی. یه چیزی میگم یه چیزی میشنوین. فقط بگم که بعد از ۶ ساعت تو صف بودن تونستیم بریم تو مغازه. هوا هم لامصب خیلی گرم بود ولی هراز گاهی از ظرف خودشون میاومدند و بهمون بطری آب میدادند. مغازه FAO Schwartz هم که همون نزدیک بود و هر از گاهی میرفتم توش یه چرخی میزدم که خنک شم. این شد که دیدیم حالا که این همه وایسادیم همین الان دو تا رو بخریم و راحت شیم. خلاصه اینه که یه مدته ما هم iphone دار شدیم.
حالا بعدتر بیشتر ازش مینویسم.
* حالا ولی برین این مصاحبهاش با NPR رو گوش بدید.
بسیار بسیار ذوق کن چون بسیار بسیار ذوق داره! (:
مبارکه رویا جون//// اما راستش من ست قبلتو نفهمیدممم …
بعدشم یه چی دیگه..با اینکه این کامنت دونی تو سومین حرف از افلای فارسی رو نداره اما نمیدونم من چرا باید همیشه یه کلمه ای به کار ببرم که اون حرف توش باشه…