تلویزیون رو که روشن کردم چیزی رو که دیدم باور نکردم. اوردم کانالی که معمولا نگاه میکنیم دیدم آره گزارش ویژه داره از هواپیمایی که افتاده تو رودخانه هادسن که از کنار منهتن رد میشه. گزارشگر میگه که ۱۴۵ نفر سوار هواپیما بودن و همه رو نجات دادن.
نشون میده که مسافرها در حالی که جلیقههای نجات به گردنشونه رو دونه دونه در میآرن از هواپیما و بعد که به خشکی رسیدن تک تکشون رو یه کسی کمک میکنه که بتونن راه برن و همه وارد اتاقی میشن که گزارشگر میکه که گرم شن و اگه زخمی شدن یا بر اثر شوک وارد شده مشکلی دارن بهشون رسیدگی میشه.
امروز رفته بودم دندونپزشکی و اعصابم از اینکه اینجا تنهام، کسی نیست بهم دکتر آشنا معرفی کنه، از سیستم بیمه سر درنمیآرم و همه اینا خورده بعد این صحنه رو میبینم. همه رو نجات دادن و تک تک آدمها رو نگاه میکنم که یکی مواظبشونه و احساس میکنم میخوام همینجا بمونم.
می فهمم چی می گی!
ای بابا! دکتر آشنا که معرفی شد!
بابا هی بهت می گم بیا ایران من خودم می برمت دندانپزشکی باهاتم میام تو
گوش نمیدی