خصوصی یا عمومی

اون باری که در مورد فیسبوک نوشتم گذرا موضوع تعریف کردن و عمومی کردن اطلاعات خصوصی هم مطرح شد. حالا سوالم اینه که چه اطلاعاتی خصوصی هست و چی نیست. می‌دونم که اولین جواب اینه که بستگی داره. اول از همه به مخاطب. ما به دوستای نزدیکمون خیلی چیزا رو می‌گیم که ممکنه به بابا و مامانمون نگیم. بعضی وقتا اصلا تعریف کردن برای آدم‌های غریبه راحت‌تره. ولی قاعدتا هرکسی یه سلسه مراتبی داره. مثلا من تو فرم‌هایی که پر می‌کنم فامیلم رو اگه مجبور نباشم وارد نمی‌کنم در حالی که اسمم رو راحت وارد می‌کنم. تو این مورد فکر می‌کنم که توجیه‌ام اینه که اسم و فامیلم من رو مشخص می‌کنه (البته همین الان گشتم و ظاهرا یه هم اسم من وجود داره که خیلی اوضاعش خرابه و یه بار هم دستگیر شده و پلیس رو کتک زده و …) و اگه کسی با اسم و فامیل دنبال من بگرده مثلا نمی‌خوام پروفایلم برای گرفتن کوپن ساندویچ پیدا شه. عکس فکر می‌کنم برای خیلی‌ها بیشترین حساسیت رو داره. تو وب‌لاگ‌های فارسی من که اصلا ندیده‌ام کسی عکس خودش رو بگذاره.خودم هم یکیش. این یکی رو هرچقدر فکرش رو می‌کنم نمی‌فهمم چرا. البته می‌گن که ممکنه مثلا عکس آدم رو بردارن بگذارن رو تن یکی دیگه و خلاصه از این حرفا ولی خیلی این سناریو توهم به نظرم میاد مخصوصا واسه قیافه من!

در مورد اتفاقات و عقاید و احساسات روزمره زندگی چی؟ چه چیزهایی رو راحت می‌گیم و چه چیزهایی رو نه؟ اینجا هم سلسله مراتب داریم؟ مثلا قصد درس‌خوندن، آماده شدن برای کنکور، apply کردن، دانشگاهی که می‌ریم، محل کارمون. مریض شدن خودمون یا اعضای خانواده، رابطه‌ها، خواستگارها، ازدواج، قصد بچه‌دار شدن، حاملگی، جنسیت بچه، طلاق، …. هرکدومش گفتنش و نگفتنش می‌تونه معایب و مزایایی داشته باشه. یا شاید فقط مثل همون عکس احساس می‌کنیم با اشتراک گذاشتن تصویر و وقایع و احساسات واقعمیون در معرض خطر قرار می‌گیریم بدون اینکه بدونیم واقعا چه خطری؟

4 thoughts on “خصوصی یا عمومی

  1. maryam ab

    manam hamishe fek mikardam kash ye marzbandi i vojud dasht beyne adamayi ke faghat bahashun salam alyek dari va unayi ke bahashun samimi hasti, makhsusan tu facebook. dar morede aks ham be nazaram ye tajrobeye bad kafie baraye inke dige hichvaght aks nazari. ba inam ke adam ba gharibe ha rahat tare movafegham, va aslan donyaye majazi khubish be hamine va badish dorost hamun jayie ke ba donyaye vaghei talaghi mikone.

  2. Ng

    من راستش از آشناها می ترسم! تو وبلاگ مخصوصا که خصوصی و از زندگی شخصیم می نویسم می ترسم از کسانی که قبلا من رو می شناختن و بعد سعی کنن روانشناسیم کنن یا بفهمن من فلان چیز رو نوشتم منظورم کی بوده و این چیزها….
    فامیلم رو هم جایی نمی نویسم، نه قبلا در ارکات و نه حالا در فیس بوک چون نمی خوام شاگردهای پدرم اگر یه وقت سرچ کردن من رو پیدا کنن. یک کم فامیلمون تابلوست. حالا برم من هم سرپ کنم ببینم به فامیل ما کس دیگری هم هست یا نه. عکس هم نمی ذارم تو وبلاگ که بعدا کسی من رو نشناسه… اگر نه تو فیس بوک عکس می ذارم. به این دلائل مواظبم که روابطم قاطی نشن با هم و مثلا یه خواننده وبلاگ با یه همدانشگاهیم همکلام نشن که خاطره و تجربه خیلی بدی در این مورد دارم. این بود نظر من در مورد اطلاعات خصوصیم و وبلاگ! :)

Comments are closed.