پیشرفت‌های هفته‌های اخیر

– یه مدته که تکون‌های بچه رو احساس می‌کنم. اولش یه حس‌هایی داشتم ولی مطمئن نبودم که چی هستند. ولی یه بار به علیرضا هم گفتم دستش رو بگذاره و درست همون لحظه علیرضا هم تکون رو احساس کرد. الان دیگه بیشتر مشخص شده‌اند البته. ولی بعضی‌ها دیده‌ام که می‌فهمند که مثلا با غذای خاصی یا هیجان بیشتر بچه تکون می‌خوره. ولی من هیچ برنامه خاصی هنوز مشاهده نکرده‌ام!

– هفته پیش اولین جلسه کلاس آمادگی برای زایمان رو رفتیم. ۱۲ تا زوج بودیم. همه بچه اولشون بود به جز یه زوج که بچه سومشون بود. جالب بود برام که اومده بودند. خودشون توضیح دادند که بعد از بچه دومشون که الان ۹ سالشه تصمیم گرفته بودند دیگه بچه نیارند. ولی بعد خانومه نظرش عوض شده و به همین خاطر این دفعه با IVF اقدام کرده‌‌اند. یه زوج دیگه هم بودند که اون‌ها هم با IVF بچه‌دار شده بودند. جالب بود که هیچ کدوم دوقلو نبودند. ما نسبتا زود رفتیم انگار کلاس رو! چون همه due dateشون زودتر از ما بود. البته یکی دو تا نزدیک به ما بودند.

– جلسه اول بیشتر راجع به ناراحتی‌هایی که الان‌ها باهاش مواجه هستیم حرف زد و اینکه چی‌کار کنیم که بهتر بشه. مثلا گفت اگه سیاتیک یهو تیر کشید پاتون رو یه مقدار به بالا جمع کنید تا بچه یه کم تکون بخوره و درد شاید کم بشه. برای درد کمر گفت که باید ماهیچه‌های پشت کمرتون رو تقویت کنید و یه سری ورزش یاد داد. یه مدل ماساژ دادن هم به مردها یاد داد که برای ما انجام بدن و گفت که اینو هر شب یه ده دقیقه‌ای تمرین کنید همه زن‌ها کلی خوشحال شدند! آخر کلاس هم دراز کشیدیم و تمرین نفس کشیدن داد برای آمادگی موقع زایمان. به مردها هم می‌گفت که یاد بگیرند نفس کشیدن ما رو بشمارند تا بفهمند که آیا ریلکس هستیم یا نه.

– در راستای خرید کردن نمی‌دونم چقدر تنبل هستیم و بقیه کی وسایلشون رو می‌خرند. تا حالا فقط یه بار رفتیم یکی از این مغازه‌های بزرگ و کالسکه‌ها رو نگاه کردیم که اونو هم هنوز نخریدیم.

21 thoughts on “پیشرفت‌های هفته‌های اخیر

  1. لولو

    رویا جونم نوشته های مربوط به حاملگی ات رو با اشتهای فراوان می خونم و همه اش برای روزگاری که خودم نی نی دار بشم خیالپردازی می کنم! لطفا هی بنویس! مچکرم!

    1. رویا Post author

      دوست دارم بنویسم برای یادآوری بعدهای خودم هم که شده. ولی زیاد چیزی به نظرم نمی‌آد!

  2. Ng

    در مورد خرید، اینجا مثلا تخت بچه حدود هشت هفته طول می کشه تا بیاد! ببینید اونجا چطوره که به موقع سفارش بدید! خیلی هیجان انگیزه… من یاد طمان خودم افتادم و ذوق زده شدم باز :) :) :)
    راستی سکسکه نکرده هنوز نی نی؟ اگه شروع کرد به تکون های منظم، بدون سکسه است! خیلی بامزه است. نی نی من از وقتی تو دلم بود سکسکه می کرد و الان هم به نسبت زیاد سکسکه می کنه. و تا جایی که می تونی عکس بگیر از خودت!‌من خیلی چاق شده بودم ، از بس می خوردم و خیلی دوست نداشتم عکس بگیرم ولی الان همون عکس ها رو اینقدر دوست دارم و پشیمونم عکس کم گرفتم. آخی…. خیلی خوب بود این نوشته. من هم ازت خواهش می کنم زیاد بنویسی از اینجور پست ها :) و مرسی….

    1. رویا Post author

      من نفهمیدم سکسکه رو هنوز. ولی دقت می‌کنم از این به بعد. من حالا مشکلم لباسه واسه عکس گرفتن. در واقع فقط یه دونه لباس خریدم واسه حاملگی و هی می‌گم بگذار با لباس جدید عکس می‌گیرم!
      مرسی که تخت رو گفتی. باید وسایل بزرگ رو حتما زودی به فکرش باشم.

  3. مریم

    :* راستی خیلی از دوستهای ما خیلی از چیزهایی که برای بچه میخواستن بخرن را از آمازون خریدن، فکر کنم که آسونتر باشه اونجوری. ماساژ هم خوش بگذره :)

  4. فاطمه

    چه کلاس های جالبی، تو ایران هم از این جور چیزها هست؟؟

    1. رویا Post author

      من یکی دیدم تو یکی از وب‌لاگ‌ها گفته بود همچیمن کلاسی ایران رفته. فکر کنم با سرچ بشه پیدا کرد.

  5. من خودم

    ای رویا ی ندیده خدا خیرت بدهد که آمدی و به من پیشنهادی دادی.
    می بینم که نی نی خودت هم هنوز در راه است .
    خوشحال می شوم که بیایی به من سر بزنی .
    یک مادر تازه وارد و ناشی

    1. رویا Post author

      نه من آمریکام. خودم هم ناشی و تازه واردم. همین وب‌لاگ‌ها باز خوبه هستن.

  6. آسمان آبی

    سلام رویا جان . خوبی؟ یه سوال دارم ، ممنون میشم جواب بدی. اونجا زایمان مثله ایران بیشتر سزارینه یا طبیعی؟راستش اینجا زایمانه طبیعی بیشتر شده برای کسایی که نمی تونن مخارج سزارینو پرداخت کنن و اونقدر زیاد شده سزارین که آدم فکر می کنه طبیعی لابد خوب نیست اصلا . امیدوارم تو و نی نی خوب خوب باشین .

  7. سارا

    خیلی خوبه که تو این کلاسها پدرها رو هم فعال میکنن. حتما اون کارهایی که میگن رو انجام بده با اعتماد کامل. ایران بدیش اینه که اکثر مراحل مادر بیچاره به تنهایی باید پیش بره.

  8. سارا آرام

    منم خیلی پست های حاملگیتو دوست دارم از همه چی بنویس حتی چیرهایی که به نظرت بی اهمیت میاد چون بعدا یه خاطره میشه از ماساژ حتما استفاده کن بابای نی نی هم باهاش حرف بزنه و دست رو شکمت بکشه من شنیدم خیلی به آرامش بجه و مادر کمک میکنه

  9. Lucipher

    mamane “bachou”, shoma register befarmayin, ma mirim mikharim… massage ham agar Alireza khasteh shod, begou byaym ouno massage bedim ke betouneh edame bedeh! Rasti man ghablan goftam ma kheyli excitedim? Agar nagoftom: “MA KHEYLI EXCITEDIM”!

  10. sahar

    manam ba in doostemoon movafegham; ma hamchenan montazer baby registery shoma hastim– ham kare khodetoono rahat mikonid ham kare ma, taze lozoomi ham nadare az khoone biroon berin! shenidam baby r us o target chizaye khoobi darand– websiteshoono ye negahi bendaz– boos ziad!

  11. maryam abazari

    elaahiiii roya!mituni sar o dast o pasho tashkhis bedi? akhey age be to rafte bashe ehtemalan kheili arume:)

  12. نورا

    سلام رویایی. بازم خیلی خیلی مبارکا باشه.
    اون سکسکه رو که توی کامنتا خوندم چشام چارتا شد. اصلا فکر نمیکردم جنین هم سکسه کنه.
    ما کلا خیلی دوست داریم که وشته های وبلاگتو بخونیم مخصوصا که حالا یک نی نی هم داره به جمع وارد میشه .
    بنویس دیگه
    :)

  13. مژگان

    سکسکه رو منم خیلی حس می کردم! جالب ترش این بود که وقتی طولانی میشد، نی نی شروع می کرد به تکون های شدید! فکر کنم عصبانی می شد!!

Comments are closed.