آزادی

حالا رسمه یا هرچی علیرضا می‌خواست بعد از به دنیا اومدن سپهر برام کادو بخره و از اونجایی که ما تا حالا همدیگه رو سورپریز نکرده‌ایم اومد خودش گفت که بیا برای خودت یه گردنبند انتخاب کن. منم دیدم کلا که من اهل گردنبند انداختن نیستم. یعنی دوست دارم خیلی‌ها ولی حوصله اینکه وقتی می‌خوام برم بیرون ببینم چی به این لباسم میاد و یه چیزی بندازم و اینا رو ندارم. دیگه مخصوصا که با اومدن سپهر انقدر رفت و آمدمون کم شده که موهام رو هم دیگه لازم نیست شونه کنم! اون اولا مخصوصا هم ساعت‌های زیادی در حال شیر دادن سپهر بودم و بعد هم تو بغلم خوابش می‌برد این بود که دیدم اگه ipad داشته باشم می‌تونم حداقل یه چیزی بخونم. این شد که به جای گردنبند ipad خریدم. و البته به اقتضاد خانواده هم کمک کردم!

وقتی می‌خواستم انتخاب کنم که چی روش بخونم می‌خواستم یه چیزی باشه که روون باشه و زود خونده بشه. نمی‌دونم قبلا گفته بودم یا نه که نویسنده مورد علاقه‌ام در کتاب‌های chick-lit (قبلا در مورد این جور کتاب‌ها نوشته بودم) Jennifer Weiner هستش. اتفاقا تو تویتر هم دنبالش می‌کنم و می‌دونستم که یه کتاب جدید هم نوشته. تو همون تویتر از هم از بحث‌هاش سر کتاب جدید Jonathan Franzen خبردار شده بودم. این جنیفر واینر کلی سر همین عنوان chick-lit مقاله نوشته و مصاحبه کرده. مخصوصا راجع به نویسنده‌های زن و استاندارد دوگانه‌‌ای که وجود داره راجع به کتاب‌های نویسنده‌های زن و نویسنده‌های مرد. حالا این فرنزن باز این بحث رو داغ کرده بود. کتاب قبلی جاناتان فرنزن (The Corrections) خیلی معروف شده بود و جایزه گرفته بود. اپرا هم کتابش رو برای گروه کتاب‌خونیش معرفی کرده بود. وقتی اپرا هم یه کتابی رو معرفی می‌کنه با توجه به محبوبیت اپرا یعنی تا مدت‌ها کتابت تو لیست پرفروش خواهد بود و میلیونی فروش می‌کنه. اولش فرنزن هم با این انتخاب همکاری می‌کنه و با اپرا مصاحبه می‌کنه و اینا. ولی بعد مصاحبه می‌کنه که توش می‌گه که من امیدوار بودم که کتابم رو مردها هم بخونن ولی حالا که اپرا انتخابش کرده دیگه مردا می‌گن پس کتابش زنونه است و نمی‌خرن. و خب این کلی سر و صدا می‌کنه و اپرا هم بهش برمی‌خوره و برای مصاحبه بعدی دعوتش رو کنسل می‌کنه و می‌گه که ظاهرا فلانی زیاد هم خوشحال نیست از اینکه ما کتابش رو انتخاب کردیم.

حالا پارسال کتاب جدید فرنزن به اسم آزادی (Freedom) هنوز درنیومده کلی مشهور شد. روزنامه‌ها و اینا که راجع بهش کلی نوشتند هیچی، یهو دراومد که اوباما هم در تعطیلات تابستانیش این کتاب رو گرفته که بخونه در حالی که ۲۰ روز مونده به اینکه کتاب به طور رسمی پخش بشه. اگه اینم کافی نبود فرنزن به عنوان شخصیت روی جلد مجله تایم هم انتخاب شد.

اپرا هم باهاش آشتی کرد و باز هم کتابش برای گروه کتاب‌خونی اپرا انتخاب شد. همه این سر و صداها مخصوصا با نظری که دفعه قبل معلوم شده بود فرنزن نسبت به خواننده‌‌های زن داره باعث شد که بعضی نویسنده‌های زن کلی شاکی بشن که چرا منتقدهای کتاب‌ها با کتاب‌هایی که تو مایه همین کتاب باشن (راجع به خانواده، هویت، عشق، زندگی ،…) ولی نویسنده‌شون زن باشه انقدر متفاوت برخورد می‌کنن و حتی بعضی وقتا حتی این کتاب‌ها رو معرفی هم نمی‌کنن چه برسه که مثل این یکی کتاب رو سرشون بگذارن و حلوا حلوا کنن! (+)

خلاصه همه این بحث‌ها باعث شد که کنجکاو بشم حتما این کتاب رو بخونم و ببینم که چه طوریه. در مورد داستانش اعظم نوشته. در کل خوشم اومد از کتابه ولی عالی نبود. یه کم برای من کشدار بود زیادی. از اینکه یهو گیر می‌داد به یه چیزی و وسط جریان داستان کلی وقت صرفشون می‌کرد حرصم می‌گرفت مثلا علاقه والتر به محیط زیست و پرنده‌ها یا بحث‌های سیاسی. یا از اینکه یهو آدم‌ها طوری که انتظار نداشتم تغییر می‌کردند. مثلا پتی یهو از کسی که راجع به کسی بد نمی‌گه تبدیل می‌شه به یه آدم عصبانی. ولی به طور موضعی خیلی شخصیت‌ها آشنا و قابل درک نوشته شدند.

8 thoughts on “آزادی

    1. رویا Post author

      به نظرم خیلی از یه extreme رفت به یه extreme دیگه. اون اولش که می‌خوندم یه خانم خانه‌دار مثبت بود بعد یهو گذشته‌اش رو می‌دیدی نمی‌فهمیدی که وا چه جوری اون شخصیت این طوری شده. بعد که با دختر همسایه بد شد باز دوباره یه مدل دیگه شد. ولی خب اون قدر ایراد بزرگی نبود. فقط خواستم بگم چرا جزو favorite های من نیست.

  1. Arefeh

    مرسی رویا جون از معرفی کتابها. من الان یه کتابو دو ماهی هست دست گرفتم اما تموم نمیشه نمی دونم چرا….این پستت یه تلنگری بهم زد که برم سراغش!
    راستی! کتابهای دن چاون (Dan Chaon ) هم بد نیست اگه تا حالا امتحانش نکردی.

  2. بهار

    فكر خوبي كردي….بعضي بچه ها گردنبند و گوشواره رو مي كشن و پاره ميشه اينه كه نمي شه زياد هم استفاده كرد

    1. رویا Post author

      اتفاقا گردنبندی که مامانم اینا برام خریده بودن رو سپهر دفعه پیش تو مطب دکتر پاره کرد!

Comments are closed.