در طول روز که من و سپهر خونهایم باید سرش رو گرم کنم. در کل بیشتر از همه چیز به وسایلی که مال خودش نباشه علاقه داره. ولی خب از بین اسباببازیهاش چندتا هست که هم بهشون علاقه داره هم مدت بیشتری باهاشون بازی میکنه و هم در پیشرفتهای حرکتیاش به نظرم موثر بودهاند. من به اون مدلی که خودمون داریم لینک میدم ولی بیشتر از اینکه مدل اسباب بازی مهم باشه نوعش مهمه.
این یکی اسمش هست baby gym! خلاصه قراره توش دمبل بزنه!
از همون روزهای اولی که به دنیا اومده بود میگذاشتیش توش و اولاش حتی نمیتونست سرش رو بچرخونه که بالا رو نگاه کنه. کم کم سرش رو بالا میکرد و به اسباببازیهایی که آویزون هستند نگاه میکرد یا به چراغهایی که بالای سرش خاموش و روشن میشدند. تنظیم موسیقی مدلی که ما داریم این طوریه که یا خودش تمام مدت آهنگ میزنه یا اینکه فقط وقتی که یه فشاری به اون نیمدایرهها بیاد صدای آهنگش در میاد. این جوری وقتی که پاهاش رو محکم میزد و میخورد به یکی از اینا صدای آهنگ در میومد و خوشش میاومد. بزرگتر که شد کم کم سعی میکرد دستش رو دراز کنه و چیزا رو بگیره. اولین غلتش رو توی همین اسباببازیش بود که زد. هر از گاهی هم همینجا رو شکم میگذاشتیمش که سرش رو بالا بیاره. الان هم با اینکه شاید از نظر یادگیری چیزی براش نداره هنوز هم از حرکت نور و صدای بالای سرش خوشش میاد و دستش رو میگیره بلند میشه که بتونه دکمههاش رو خودش بزنه.
یه اسباببازگی دیگهاش این حلزونه بود که وقتی براش خریدم که تازه سینهخیز میرفت.
دم حلزونه رو که فشار بدی شروع میکنه با آهنگ زدن یواش یواش جلو میره که بچه تشویق شه پشتش راه بیفته و بره. البته اون موقع سپهر ازش میترسید! ولی اون تیکهای که روی حلزونه داره جدا میشه و حلقههاش در میاد.
از اونها خیلی خوشش میاومد. کم کم یاد گرفت که خودش حلقهها رو از توش دربیاره و بعد هم خودش شروع کرد به اینکه سعی کنه برشون گردونه سر جاش. الان حسابی وارد شده و خودش یکی یکی حلقهها رو در میاره و بعد دوباره میگذاره سرجاش. با خود حلزونه هم رفیق شده و یاد گرفته که دمش رو فشار بده راه میافته.
این اسباببازیش هم هدیه دوستامون بود.
این کاسهها رو هم میشه روی هم گذاشت و برج درست کرد، هم توی همدیگه میرن. وقتی که ما روی هم میگذاریمشون مشغول هر شیطونی دیگهای هم باشه بدو بدو با ذوق میاد که بهمشون بریزه. کم کم داره سعی میکنه خودش روی هم دیگه بگذاره ولی هنوز خیلی موفق نبوده. وقتی تو حالت تو هم رفته هستند اول از توی هم در آوردنشون شروع کرد و کم کم الان یاد گرفته که توی هم بگذارتشون. یه بازی دیگهای هم که خودش شروع کرد اینه که اسباببازیهای دیگهاش که کوچیکه رو میاندازه توی این کاسهها و بعد برای خودش دست میزنه.
این توپ رو از مغازه اسباببازی فروشی خیلی باحال پرینستون خریدم.
به مسوول اونجا گفتم که برای بچهام دنبال توپ میگردم و اون بهم این رو داد. اینم خیلی چیز خوبیه به خاطر سوراخ سوراخ بودنش از همون بچگیش خیلی راحت دستش میگرفت و صدا هم که میده. الان بلده که پرتش کنه و حسابی با هم توپ بازی میکنیم. علیرضا که باهاش بازی میکرده بهش گفته قلش بده. یاد گرفته و هر چیز توپ مانندی میبینه بهش میگه قل قل! حتی اون روز رفته سراغ هندونه و با ذوق و شوق میگه قل قل!
برای بچهها هرچیزی میتونه اسباببازی باشه ولی من از اینا خیلی خوشم اومده چون احساس میکنم قابلیتهای خوبی داشتن که سپهر خودش تواناییهای خودش رو باهاشون کشف کنه.
سلام رویا جان. امیدوارم حال خودت و سپهر جان خیلی خیلی خوب باشه. بسیار ممنون و سپاسگزار از مطالب مفید و آموزنده ات. ایام به کام
ممنون رویا جون خیلی مفید بود؛ می شه لطفا از لیست خریدت بنویسی و اینکه چه چیزهایی برای ماه های اول ضروری هستن؟
خیلی وقته که میخوام همچین لیستی بنویسم. ولی مثل همین مطلبی که نوشتم خیلی چیزا رو اصلا معادل فارسیاش رو نمیدونم یا اینکه به هرحال با روشهای رایج اینجا خریدهام که ممکنه تو طرز زندگیهای دیگه به درد نخوره. ولی سعی میکنم به زودی بنویسم.
ممنون از جوابتون؛ اتفاقا من چون شما این اینجا خریدین خیلی دوست دارم ببینم چیا لازمه چون با توجه به دامنه گسترده وسایل اینجا و تبلیغات زیاد؛ تصمیم گیری خیلی سخته.
یادمه گفته بودین از بی بی راس خرید کردین. همه چیز را از اونجا خریدین؟ کلا انجام همه خرید از یک جا رو پیشنهاد می کنین؟
بازم ممنون
رویا جون خیلی مامان با ذوقی هستید. آدم دلش ضعف میره که سبهرو ببینه. چرا عکسشو نمیذارید؟ من اتقافی وبلاگتونو خوندم و خوشم اومد و به چندتا از دوستام که دارن مامان میشن معرفی کردم.خیلی مفیده. مرسی
مرسی از تعریف و معرفی :) در مورد عکس خیلی راحت نیستم با عکس گذاشتن توی اینترنت. چون میبینم که از عکسای دیگهای که گذاشتهام جاهای دیگه استفاده شده خیلی راحت نیستم اگر ببینم مثلا عکس سپهر تو یک سایت دیگه رفته.. لزوما شاید این اتفاق نیفته ولی خب هنوز راحت نیستم.
این آهنگ منو یاد پسر شما میندازه:)
( آخرین آهنگ این اینک هستش : http://www.youtube.com/watch?v=kuLCpLThpxo&feature=related)
نی نی کوچولو گل پسره
الان درست یک سال داره
خوشگله و با نمکه
رو لپش یک خال داره
موهاش صاف و طلایی
چشماش درشت و روشنه
دل می بره با اون لباش
وقتی که لبخند می زنه همیشه توی دهنش
یک شیشه یا پستونکنه
نینی کوچو لو فقط کمی
بزرگ تر از عروسکه
بابایی اسم باباشه
مامانشم مامان زری
یکی یک دونست چون نداره
خواهر یا برادری
یکی یک دونست چون نداره
خواهر یا برادری
بامزه بود آهنگش مرسی. باید برای تولدش که به زودیه بخونیمش براش!
دیگه کم کم باید دربست بشینی باهاش بازی کنی:) مکعبای بزرگم خوبه که رو هم بچینن. با توجه به سنشون یاد می گیرن تعداد بیشتری رو هم بچینن.
پلي جيم ما در حال حاضر چسبيده به ديوار و عروسك هاش از تخت آويزون هستن. بعد پسر ما از محفظه شستشوي س.و.ت.ي.ن در ماشين لباسشويي به جاي اين توپ سبز رنگ شما استفاده ميكنه :)