Monthly Archives: September 2011

این شهر ما تعداد زیادی ساحل داره. امروز گفتیم بریم یه جایی که غروب رو خوب ببینیم. گشتم دیدم یه ساحل هست اصلا اسمش هست Sunset Cliff. تقریبا همون موقع‌های غروب رسیدیم. بقیه هم معلوم بود منتظر غروب بودنددوربین به دست. یه عروسی هم بود و حسابی موقع غروب عکسای رمانتیک گرفتند.

اینک چند تا از عکسای ما:

 

کلمات سپهر

قبلا فایل صدای سپهر که صدای بعضی حیوون‌ها ( والبته در بیشتر موارد اسم‌هاشون) رو می‌گفت گذاشته بودم گفتم یه بار همه حرف‌هایی که می‌زنه  رو بنویسم:

  • ثه (سه) : در جواب یک، دو.
  • اَفت (هفت): در جواب شش.
  • دَه: در جواب نُه.
  • بَ: در جواب ببعی چی می‌گه.
  • مو: در جواب گاوه چی می‌گه.
  • زی: در جواب زنبور چی می‌گه.
  • هاپو: در جواب هاپو چی می‌گه، دیگه کم کم خیلی از سگ‌ها رو تو خیابون هم تشخیص می‌ده و خودش می‌گه هاااپو.
  • قدا قدا: در جواب مرغ چی می‌گه.
  • جوجه: در جواب جوجو چی می‌گه، مرغ دریایی که می‌بینه هم می‌گه جوووجه.
  • به بو: در جواب آمبولانس چی می‌گه.
  • خخخ: در جواب آقا ببره چی می‌گه.
  • توپ
  • دَدَ: بیرون، تا بهش بگی دد، فوری به در نگاه می‌کنه. کلید رو هم که می‌بینه فوری می‌گه دَدَ و می‌دوه طرف در.
  • به‌به: غذا، هروقت بشقابش رو هم می‌بینه فوری می‌گه به به.
  • آبَ (آب): هروقت لیوانش رو می‌بینه و چیزی که خیلی برامون جالب بوده دریا. اصلا ما یادمون نمی‌آد که با دیدن دریا بهش گفته باشیم آب ولی امروز که رفته بودیم دم دریا گفت آبَ، آبَ.
  • اموم (حموم)
  • بابا و مامان.
  • بای بای
  • ددااا (دالی)
  • دَدَ (دست دستی)
  • تاتی
  • دَ (دماغ): و دستشو می‌گذاره رو دماغش.
  • ائو (الو): و ادای تلفن حرف زدن در میاره.
  • تَ (تموم): وقتی کتابش تموم می‌شه یا خودش می‌خواد بگه دیگه نخون یا شیر که دیگه نمی‌خواد.
  • قورباغه رو هم می‌گه ولی واقعا نوشتن چیز دقیقی که اینجا می‌گه خیلی سخته.

باز هم سرماخوردگی

فکر می‌کردم کسی که اول سرما می‌خوره شدید‌تر می‌گیره تا بعدی‌ها همین‌طور خفیف‌تر می‌شه. اگه این طوری بوده که بیچاره سپهر :( امروز واقعا حالم بد بود. یه ابگوشت حسابی البته مامانم درست کرد که حالم رو خیلی بهتر کرده.

الان هم بهتره برم زود بخوابم شاید کم‌خوابی‌های دیشب جبران شه.