معمولا سعی میکنیم شنبهها خونه رو مرتب کنیم. امروز هم بیشترش به تمیزکاری خونه گذشت. کلا از وقتی اومدیم اینجا احساس میکنم همهاش در حال کارهای خونهام و هی دارم میپزم، میشورم و میسابم. یه عالم چیز با هم جمع شده. از یه طرف غذا خوردن سپهر بیشتر شده و حداقل یک روز در میون باید براش چیز بپزم. قبلا صبحها که از خواب پا میشد میگذاشتمش توی baby gymش و طرف میشستم و صبحونه حاضر میکردم و تا اون موقع یک کمی غلت میزد برای خودش و دیگه وقتی خسته میشد منم کارم تموم شده و باهاش بازی میکردم. ولی الان مثل برق میاد تو اشپزخونه. میخواد به همه چیز دست بزنه. یکی یکی در کابینتها رو باز میکنه و همه چیز رو میریزه بیرون. که خب خودش یعنی کار. کلا همین هم یعنی همش در حال جمع و جور کردن بودن. به قول علیرضا کلا سپهر علاقه بسیاز زیادی به بالا بردن بینظمی داره. کافیه ببینه کتابهای تو کتابخونه کنار هم چیده شدند. بدو بدو میاد همه رو میریزه بیرون. لباسهای تو کمدش و اسباببازیها هم همینطور.
البته همهاش هم تقصیر سپهر نیست. این خونه از قبلی کوچیکتره. اینه که با یکذره ریخت و پاش همه خونه پر میشه. برعکس خونه قبلی که آشپزخونه در دورترین نقطه از اتاق خوابها بود اینجا آشپزخونه درست دم اتاق سپهره. اینکه وقتی میخوابه هم نمیشه سر و صدا کرد. در حالیکه وقتی خوابه شاید بهترین وقت باشه برای غذا درست کردن و ظرف شستن.
همهاش امیدم به اینه که کم کم سپهر از غذاهای خودمون بخوره و خوابش هم درست بشه. شاید زندگی ما هم مرتبتر بشه.
حسارتا باید بگم این امید کاملا واهی هست غذا و خواب تازه نوع ساده اش هست
اخه ما هم بچه داریم کارهاش شیرینه ولی نوع ایجاد بی نظمی هاش، در هر دوره متفاوته
بهترین راه تقسیم وظایف با همسری است و گاهی هم مهد
ضمنا فعالیتهای عادی خودتون رو از یه زمان کم شروع کنید و افزایشش بدید البته کم کم
بچه تا بخواد از اب و گل در بیاد حالا حالا ها کار داره
سلام
من تازه خواننده وبلاگ شما شدم .می خواستم بگم منم یه بچه 15 ماهه دارم دقیقا عین پسر شماست یعنی بعضی وقتا دلم میخواد موهامو شاخه شاخه(و نه دسته ای)از سرم بکنم.همین دو روز پیش در کابنینتو باز کرد و تا من به خودم اومدم یه استکان بر داشت و شروع به دویدن کرد بعد یک دفعه لیز خورد و افتاد رو زمین و لیوان تو دستش شکست.دستش عمیقا برید و اورژانس و دکترو و….
به هر حال باید این دوران و گذروند ولی باید خیلی مواظبشون باشیم چون یه لحظه غفلت …..
هر چه زودتر تمام کابینت هایی که دست فسقلی تون میرسه بهش رو از اشیا خطرناک مث هر شی شیشه ای و شکستی چاقو و وسائل تیز مث سیخ خالی کن و اگه نمی تونید برای در همه کابینت ها قفل مخصوص بچه بخرید (البته پسر من از یکسالگیش این قفلا رو باز میکرد من نمی دونم واسه کیا ممکن این قفلا تا بعد از یکسالگی کار کنه) و فقط یه کابینت رو مخصوص بچه بزارید پرش کنید از قابلمه و ملاقه و آبکش که بیاد بازشون کنه و باهاشون بازی کنه.
منم قفل گرفتم و انقدر کشید همه در کابینتها رو که قفلا از جاش دراومد!
آره بچهها باید دایم چشمت بهشون باشه ولی به قول خودت این دوران میگذره. یاد داداشم میافتم که چقدر دستش رو برید و سرش شکست. حالا انقدر آرومه.
رویا جان خونه ات مرتب نخواهد شد حالا حالا حداقل در دو سال و نیمگی پسرم خونه ما از قبل بهم ریخته تر. کلن این علاقه به بهم ریختن تو همه بچه ها هست اینجوری با دنیای اطرافشون آشنا میشن تازه وقتی خودش شروع کنه غذا خوردن میخواد جاذبه رو کشف کنه در نتیجه از ظرف غذا برات ورمیداره مشت مشت میریزه رو زمین هر چی بیشتر حساسیت نشون بدی بدتر میکنه دوره اش باید بگذره. من که خونه رو مرتب میکنم توجه کن مرتب تمیز کلن نمی شه کرد شازده دنبالم راه میوفته دو نه به دونه هر چی رو من میزارم سرجاش در میاره پرت میکنه یه ور. یه کاری که میتونی بکنی سپهر رو بده باباش ببره ددر خودت خونه رو مرتب کن این تنها راهی بوده که با اعصاب راحت خونه رو من تونستم مرتب کنم.
من به دخملک از یکسالگی دیگه رسما غذای خودمون رو دادم. اینطوری واقعا یه بخش زیادی از کارها و البته مشغولیت های فکریت کم میشه :)
در مورد تمیز کردن خونه هم همون چیزهایی که دوستان گفتند و اینکه کم کم وقتی مامانا می بینند که از پس برنمی آن از حساسیتهاشون کم میشه.
یک کم که بزرگتر بشه می تونی از خودش برای مرتب کردن خونه کمک بگیری (!!!) و برای وسایلی که سر جاش می ذاره تشویقش کن و حتی اوایلش جایزه های کوچیک بهش بده
خونه که خیالت راحت حالا حالاها مرتب که نمیشه شلوغتر هم می شه!:)) من برا در کابینتها از کش استفاده می کردم یه مدت جواب می داد تا کش پاره کنه.کشوهای جلو دستشم همه رو خالی می کردم.