– پسرکم تب کرده. جای واکسنش قرمز شده بود. زنگ زدم به دکتر. گفت جای واکسن آبله مرغونه و در واقع یک دونه است. اگه بچهای تو خونه هست که واکسینه نشده و آبله مرغون هم نگرفته بهش دست نزنه ممکنه بگیره و تا یه هفته هم ممکنه تب کنه. و حالا امروز تب کرده. البته انقدر هنوز شیطون و سرحال بود که خیلی نگران نباشم ولی خب از تب هم میترسم. خدا کنه زودتر خوب شه.
– امروز براش گوشت قلقلی درست کردم. جلوش گذاشتم اولش برنمیداشت بخوره. گفتم به به بخور. گفت توپ! و با یه ذوقی گذاشت دهنش. هنوز غذایی که یه کم نرم نشده باشه رو وقتی میخواد قورت بده قیافهاش عجیب غریب میشه ولی خب این دفعه خورد و خوشش اومد.
– از دیروز شیر گاو بهش دادم. از دکترش پرسیدم و گفت که آره شروع کن ولی از مقدار کم. فعلا که به نظر میاد بدش نیومده. امروز با نون پنیر خورد و خوشش اومد. امیدوارم مثل مامانش نباشه و حسابی شیر بخوره.
– راستی خوبه که تجربهام در مورد لیوان رو هم بگم. از نه ماهگی اینا از این sippy cup ها براش گرفتم و توش یه کمی آب میریختم که تمرین کنه. دو سه مدل رو امتحان کردم. بعضیهاشون جوری ساخته شدن که آب نریزه از توش و با مک زدن آب بیاد که خب برای سپهر سخت بود و حوصلهاش سر میرفت میانداخت کنار. یه مدلهای دیگه انقدر شل بودن که یهو یه مقدار زیاد آب میاومد و یکی دو بار پرید پشت گلوش. از این مدل لیوانه خیلی خوشم اومد و سپهر هم از همون اول باهاش راحت میخوره. ایدهای هم که زده اینه که وسطش یه جداره اریب داره که باعث میشه مقدار کم هم که آب باشه بیاد بالا و لازم نباشه بچه سرش رو خیلی ببره عقب. سوراخهاش جوریه که اگه برعکس بگیری ازش شر شر آب نمیآد ولی خب مثلا اگه مثل سپهر هی تکون تکون بدی لیوان رو چرا ازش آب میریزه.
– چون خیلی تشویقم کردین امروز دوتا پست مینویسم!
خیلی خوبه که زیادتر می نویسی… آدم باید فسفر بسوزونه که روزانه بنویسه ولی نتیجه اش خوبه. من سعی می کنم نکاتی که می نویسی را برای آینده به خاطر بسپارم :D
امیدوارم که تا حالا تبش قطغ شده باشه رویا جان…. چقدر خوبه که تو این همه حوصله داری و انقدررر برای همه چیز بچت مایه میگذاری امیدوارم که منم حداقل یک دهم تو دقت و حوسله داشته باشم :) :*