– خوشبختانه سپهر تبش امروز قطع شد. قرمزی جای واکسنش هنوز خوب نشده که امیدوارم اونم زودی بره.
– سپهر از بعضی چیزای صدا دار میترسه. مثلا از جاروبرقی. خب این خیلی به نظرم طبیعیه و خیلی هم شنیدم که بچهها از جاروبرقی میترسن. ولی وقتی از یه صدای معمولی میترسه با خودم فکر میکنم یعنی این طبیعیه؟ نکنه بچه ترسو یا مضطربی باشه؟ تا حالا که سعی کردم اگه از چیزی میترسه مجبورش نکنم طرفش بره. مثلا از حلزونش که گفته بودم میترسید چند وقتی که با حلقههاش بازی کرد و بزرگتر هم شد و خودش میتونست راه بندازه حلزون رو دیگه نمیترسه و خیلی هم خوشش میاد. شاید هنوز بچه است ولی امیدوارم در بزرگیش خیلی هم محتاط نباشه!
– آخر هفته هم تموم شد.
vaghti inja ro mikhunam ba khodam fekr mikonam khoda khoshbakht tar az to ham khalg karde??????
آره سپهر پسرش که مامانی مث رویا داره شوهرش که جفتشونو داره.
مرسی ار تحویل!
خوشبخت که واقعا هستم و امیدوارم یادم هم بمونه هرروز که خوشبختم. ولی البته احساس نمیکنم از وبلاگم خوشبختترین! بود بباره. :))
رویا جون به نظر من طبیعی تازه بزرگتر که میشن ترسو ترم میشن و صد البته ترسشونو با پرسیدن این چیه صدا میکنه؟ (نقل به مضمون از طرف پسرم) بهت میگن. حساسیت نشون نده البته اگه نمی ترسید جای تعجب بود.
خدا رو شکر که تبش قطع شد. امان از تب بچه ها که پدر مامانا رو در میارن.
ترسشونم فکر کنم طبیعیه. زهرا هم کوچیک بود از جارو برقی می ترسید که هر چی بزرگتر شد بهتر شد حالا دیگه می خواد جارو هم بزنه! ازصدای بعضی اسباب بازیاشم می ترسید که به مرور ازشون خوشش میومد. تو هر سنی از یه چیزای خاصی می ترسن.
پس خوبه. از بس دور و برمون بچه نیست واقعا نمیدونم چه چیزایی طبیعیه و چیها نه.