باز هم سرماخوردگی

فکر می‌کردم کسی که اول سرما می‌خوره شدید‌تر می‌گیره تا بعدی‌ها همین‌طور خفیف‌تر می‌شه. اگه این طوری بوده که بیچاره سپهر :( امروز واقعا حالم بد بود. یه ابگوشت حسابی البته مامانم درست کرد که حالم رو خیلی بهتر کرده.

الان هم بهتره برم زود بخوابم شاید کم‌خوابی‌های دیشب جبران شه.

2 thoughts on “باز هم سرماخوردگی

  1. نورا

    اخی کوچولو :( ان شاالله زودتر حالش خوب میشه. چشم دلت روشن رویا خانوم :)

  2. مینا

    چشمت روشن رویا جون. پس به سلامتی مادر و پدرتون رسیدند :) بنده خداها چه به موقع (!) هم رسیدند و می تونند کمی به هردوتایی تون برسند. پس حسابی استراحت کن که هرچه زودتر خوبه خوب بشی و بتونی از روزهای با هم بودنتون لذت ببری :)

Comments are closed.