آشپزی
آیفون
آیندهنگری
اخلاق
اریگامی
امریکا
اولینها
ایران
بابا
بانک
برکلی
بهتن
بچهداری
تقویم
تلویزیون
تنکسگیوینگ
تولد
جنگ
جیم
حاملگی
خانه
خبر
دنیا
دو سالگی
دوچرخه
دویدن
رانندگی
روزمره
زنان
سال نو
سرگرمی
سفر
سمپاد
سه سالگی
سوال
سیاست
شبکههای اجتماعی
شریف
شعر
شیردادن
طپش قلب
علائق
عکس
غر
فصلها
فوتبال
فیلم
لیست زندگی
لینک
متعلقات
متفرقه
مدرسه
مردم
مهاجرت
موسیقی
مونتسوری
نظر
نوامبر
نوستالژی
نوشتن
نویسنده
نکته
هالووین
هوا
وبلاگ
ورزش
وسایل بچه
ونکوور
پاریس
پروژه ماهانه
پرینستون
پزشکی
پلاک پنج
پنج سالگی
پول
چهار سالگی
کاردستی
کامپیوتر
کتاب
کرنل
کرونا
کریسمس
کلاس اول
کمبریج
یادگیری
یک روز در زندگی
این همکارای انگلیسی من تا حالا خرمالو ندیده ن! اسمش رو هم نمیدونستن چیه. یعنی یکی هست که برای دفترمون میوه میاره، هفته پیش قاطی میوه ها چند تا خرمالو هم گذاشته بود. من ذوق کردم پرسیدم شما به این چی میگید؟ همه با تعجب نگا میکردن میگفتن ما تا حالا همچین چیزی ندیدیم! بعد میخواستن با گوگل کردن اسمشو پیدا کنن مثلا میگشتن دنبال «میوه نارنجی هم اندازه پرتقال» و از این جور چیزا! خلاصه آخرش خودم بهشون گفتم اسمش چیه!
:))
اینجا هم خیلی خرمالو کمه. یعنی اون طرف شرق آمریکا که بودیم که فقط تو مغازههای چینی بود ولی اینجا بیشتره.