دیگه تا مدتها فکر کنم پیشرفتهای سپهر بیشترش حرف زدنی باشه.
– اگه اسم «ددر» بیاد میره طرف در و کفشش میاره و میگه بیپوشم بیپوشم. و کفشهای منم میاره و میگه «کپش مامانی».
– دو سه روز پیش برای اولین بار اسم خودش رو درست گفت. قبلا «س» اولش رو نمیگفت و میگفت «ئِپهر». ولی یهو گفت «سپهر» و خودش هم کلی ذوق کرد و حالا همش میگه «سپهرِ مامانی»، «سپهر بابایی»، «سپهر کوچولو»، «سپهر مموش»!
– تازگی یاد گرفته و یه چیزی میگه شبیه «کودوم». ولی در واقع میخواد بگه خودم. سر آیفون و کامپیوتر که میره من بهش میگم نه اینا مال مامانه، برو با اسباببازی خودت بازی کن. حالا هی میگه خودم.
– بعضی وقتا میره سراغ کتابهای ما و میاره که من بخونم. بعد من ورقش میزدم و میگفتم ببین این هیچی عکس نداره. کتابهای خودت رو بیار برات بخونم. حالا که این کتابهای ما رو مییاره میگه عکس عکس. من اول میفهمیدم یه ربطی به حرف من داره ولی نمیفهمیدم که خودش چی فهمیده از حرف من. حالا تازگی کشف کردهام که منظورش اینه که ورق بزن کتابه رو.
– کلمه «میخوام» رو حسابی خوب یاد گرفته. دستش که به چیزی نمیرسه فوری میگه میخوام میخوام (با تشدید فراوان روی خ) اگه چیزی هم دست من باشه (معمولا در مورد قاشق غذا) که میخواد خودش بگیره میگه «دستم».
– این یکی شاید برای شما بیمزه باشه ولی خودم و علیرضا با این یه مورد از همه بیشتر کیف کردیم. امروز و دیروز هر بار بعد از یه مدت تمرکز! و انجام علمیات مربوطه! برگشته میگه «عوض».
ماشاا… خداحفظش کنه. چند سالشه؟
۱۷ ماه.
عزیـــزم! خیلی نازه این گل پسر… خیلی :) در مورد یادگرفتن زبان میدونم که بچه ها یادگیری ناخودآگاه (آن کانشس لرنینگ) دارن. من با خیلی ها که بچه کوچیک دارن و انگلیسی زبان دومشون هستش صحبت کردم. عموما میشنوی که بچه خودش وقتی تو جامعه بره یاد میگیره… اما هیچ وقت پیش نیومده برام که با کسی که در امور روانشناسی بچه ها و بخصوص در اینمورد کار میکنه، حرف بزنم و ببینم خوبی و بدی هاش چیه؟ اینکه هر دو زبان رو با بچه حرف بزنی یا فقط زبان مادری تا اینکه بچه وارد جامعه بشه… کدوم بهتره براش! اما در حال حاضر تصمیم گرفتم که هم انگلیسی با لیلیان حرف میزنم و هم فارسی. با این امید که دست کم کلمات براش آشنا باشه. تفکیک دو زبان رو در سن بالاتر خواهد فهمید. اما راستش خیلی دوست دارم که یه کار علمی در این مورد بکنم. احیانا شما اطلاعی داری؟ تحقیقی کردی؟ ممنون میشم :)
سپیده اولا که خیلی جالب بود. من این وبلاگ رو میخوندم و نمیدونستم مال توه!
راجع به زبان این طرف اون طرف یه چیزایی خوندم ولی تحقیق به اون معنا نکردهام. قبلا یه کمی نوشته بودم(اینجا) ولی سعی میکنم اون چیزایی که گفته بودم خوندهام رو هم پیدا کنم و یه پست دیگه بگذارم.
یه کمی سرم شلوغه… راستش تنبلی میکنم برای مطالعه کردن در اینمورد. اما اگه چیزی پیدا کردی خود مطلب رو هم لینک کنی هنوز خیلی خوبه :) در مورد وبلاگ… باید بگم خیلی هم شبیه خودم نیست. چون فقط وقتی اونجا مینویسم که میخوام درددل کنم. یعنی معمولا وقتی همه چی خوبه سراغش نمیرم :)) به هر صورت ممنون که میخونی و گاهی کامنت میزاری
ضمنا برای لیلیان هم یه وبلاگ دارم. سعی کردم بیشتر شبیه دفتر خاطرات باشه براش. برای وقتی که بزرگ میشه. اگه دوست داشتی و فرصت کردی بهش سر بزن:
http://www.nini-ghasemzadeh.blogspot.com/
بازم سپاس
سلام رویا جون.
خیلی دلم می خواد بدونم اگر دختر داشتی اسمش رو چی میذاشتید؟
وای اسم انتخاب کردن خیلی سخت بود. ما که اصلا به اسم فکر نکردیم تا وقتی فهمیدیم که پسره و تازه بعدش هم خیلی طول کشید تا سپهر رو پیدا کنیم. ما کاری که کردیم اینه که تو لیستی که ثبت احوال ایران داشت نگاه میکردیم و هر اسمی به نظرمون خوب بود مینوشتیم و بعد از بین اونا هی باز کوچیکتر و کوچیکتر کردیم.