بهمن آقا از اسم و فامیل خودش گفته و تشویق کرده که همه بنویسند. من خودم اسم و فامیل خودم زیاد ماجرایی نداره. حالا از بابام هم میپرسم اگه چیزی بود اونم مینویسم ولی راجع به اسم و فامیل علیرضا میخوام بنویسم (به خودش گفتم بنویس ننوشت!).
اسم علیرضا که خب خیلی زیاده. خود علیرضا همیشه در تعریف اسمش میگه که با اینکه علی و رضا اسمای عربین ولی این ترکیب ایرانیه. و جالبیش اینه که وقتی رفته بودیم پرینستون یکی از استادها علیرضا رو به John Nash معرفی میکنه. همون ریاضیدان فیلم ذهن زیبا که اسکیزوفرنی داشت و نوبل اقتصاد گرفت. ظاهرا دیگه اون مشکلات سابق رو نداره ولی کلا خیلی ساکته و همیشه در حالی که سرش پایینه راه میره و خیلی هم با کسی حرف نمیزنه. خلاصه وقتی اسم علیرضا رو میشنوه یه لحظه سرش رو بلند میکنه و میگه تو ایرانی هستی؟
فامیل علیرضا هست صالحی گلسفیدی. قسمت صالحیاش رو پدربزرگش انتخاب کرده و فامیل مادربزرگش رو هم با اینکه فامیل نبودهاند گذاشتهاند صالحی. اما قسمت گلسفیدیاش اسم دهیه که پدربزرگ و مادربزرگش اونجا زندگی میکردهاند. اما بحث سالهای سال سر این فامیل اینه که بالاخره گُلسفیدی (با ضمه) یا گِلسفیدی (با کسره)؟ برای هر دو طرف دلیل هست. اینکه اونجا گلهای سفید در میاومده پس شده گُلسفید. و یا اینکه در واقع این گیل (همون گیلکی) سفید هست که تو لهجه گیلکی فرقی با گِلسفید نداره.
(این تیکه رو اگه خودش بخونه معترض میشه) ولی بهنظر میاد که اهالی خود ده بیشتر رو همون گِلسفید توافق دارن. مثلا یه بار که رفته بودن شمال دم دریا یه پارچه گنده زده بودن ماهیگیران گِلسفید. که خلاصه کلی باعث کنف شدن علیرضا پیش پسرخالههاش شده بوده که سالهای سال باهاشون بحث کرده بوده که با ضمه درسته. (البته خودش هنوز معتقده اونا اشتباه کرده بودن ! و البته تو دلش به اون ماهیگیرا فحش میده که حالا مگه مجبور بودین کسره رو بگذارین!) حتی وقتی المپیاد قبول میشه نماینده لنگرود که اتفاقا خودش مال گلسفید بوده تو تلویزیون اسم علیرضا رو میشنیده ولی ظاهرا تا یه مدتی نفهمیده بوده که این گُلسفیدی همون همشهریه! و بعد که میفهمه کلی حال میکنه و تو شهر برای خانواده تبریک میزنن!
البته ماجراهای فامیل علیرضا فقط به کسره و ضمهاش نیست و مثل هر فامیل دو تیکهای دیگه خارج که میای پر از دردسره. الان کردیت کاردها یا کارتهای شناسایی علیرضا هر کدوم به یه اسمی هستند. یکی س. گلسفیدی، یکی صالحی گلسف (بقیهاش جا نشده)، یکی بینش خط داره، یکی نداره. وقتی جایی میریم دنبال یه پروندهای باید حتما تذکر بدیم که هم زیر S نگاه کنند هم زیر G. سپهر هم فعلا همه این دردسرها رو به ارث برده تا وقتی که خودش تصمیم بگیره شاید یکی از قسمتها رو به عنوان اسم وسط بگذاره یا شاید هم مثل باباش با همه دردسرهاش با اصرار به همین فامیل دوتیکهای بچسبه.
be nazareh man kheili ham famili zayeii nist hala golsefid ya gelsefid ziad mohem nist. male Ali se ta kalamey kamelan namarboote khodesh mige jadesh ehtemalan mast boodeh vaghti sejel gerefte. va khob har ja gharare esme in agha ro bedim ye seri khandeh va tafrih darim. vaghti ham goftam bara pesarak hade aghal ba oon kalame aval shenasname begirim goft chetor man in hame sal zajr bekesham oon rahat bashe!
jaleb bod.bichare alireza