بعد از سال نو ننوشتم. موقع سال تحویل رو که مریض و در رختخواب گذروندیم ولی دیگه فرداش پاشدیم و خونه رو مرتب کردیم یه کم و سفره هفتسین چیدیم و عکس گرفتیم. البته تا آخر هفته هم خوب نشده بودیم. فکر کنم یکی از طولانیترین سرماخوردگیها بود که تجربه کرده بودم.
خلاصه که با تاخیر دو هفتهای عیدتون مبارک.
اتفاق بزرگ سال قبل برای ما اومدن به سندیهگو بود و خب قسمت بیشتر سال رو اینجا بودیم که هیجانها و درددسرهای خودش رو داشته. بزرگ شدن سپهر هم که یه اتفاق نیست و هر روز یه چیز جدیده به نسبت روز قبل. در کل احساس میکنم سال قبل خیلی تنبل بودهام و از این نظر از خودم راضی نیستم. امیدوارم سال دیگه با انرژیتر باشم و عید بعدی یه لیست بلند بالا از کارایی که انجام دادهام بنویسم.
چه سفره هفت سین زیبایی
سال نو شما هم مبارک باشه رویا جان.