با اینکه خیلی از کتابهای زندگینامه و خاطرات خوشم میاد ولی چون اصلا اطلاعات تاریخی و سیاسیام خوب نیست بعید بود که خودم این کتاب رو انتخاب کنم که بخونم. ولی تو یکی از برنامههای جاناستوارت خود مادلین آلبرایت رو اورده بود و راجع به کتابش حرف زد. خیلی از حرف زدنش خوشم اومد. خیلی واضح و روشن و داستانی تعریف میکرد و اعتقادات خودش رو توضیح میداد. اینه که کتابش رو از کتابخونه گرفتم و دقیقا استایل نوشتنش هم همینطور داستانیه و واضح.
مادلین آلبرایت که تو چکسلواکی به دنیا اومده بوده تا ۵۹ سالگی نمیدونسته که اجدادش یهودی بودن و تعداد زیادی از خانوادهاش تو هولوکاست کشته شدهاند. تو این کتاب تاریخ چکسلواکی و جنگ جهانی و خانواده خودش رو تعریف کرده تا با این قسمت جدید از هویت خودش که این همه سال نمیدونسته کنار بیاد.
من هنوز خیلی کم خوندمش ولی جذابه برام سیر تاریخیش و سرگذشت خانوادهاش. البته بعضی وقتا این احساس بهم دست میده که بعضی چیزا رو یه کم زیاد احساساتی تعریف کرده. مثلا آی از این نخستوزیر انگلیس بد گفته. ولی خب شاید همینه که از کتاب تاریخی جداش میکنه. مخصوصا از اینش خوشم میاد که تو اون زمینه تاریخی اشاره میکنه به کسایی که آشناترن. مثلا بازیکن فیلم Twelve Angry Men، یا نویسنده کتاب شازده کوچولو.