پسرک ما ۲۲ ماهه شد. باورم نمیشه که به زودی دو ساله میشه.
هرچقدر هم هم تکرار میشه ولی فکر نمیکنم هیچوقت از حیرت کردنم از یادگیری بچه کم شه. در هر لحظهای داره هرچیزی دور و برش رو حفظ میکنه با اینکه تو چه موقعیتی استفاده شده. مثلا من این شعر «دس دسی باباش میاد، صدای کفش پاش میاد» رو خیلی کم پیش میاد بخونم براش یا شاید اصلا نخونده باشم. اون روز همین طوری اینو براش خوندم، یه چند ثانیه ساکت منو نگاه میکنه و بعد میگه «سلام عزیزم». واقعا یه یک دقیقهای طول کشید تا دوزاریم افتاد که این شعر رو مامانم براش خونده. و هروقت با مامانم چت میکنیم همیشه به سپهر میگه «سلام عزیزم».یا مثلا امروز داشتم از غذایی که پخته بودم (برای اولین بار دلمه پختم!) عکس میگرفتم، میبینم از تو هال میگه «بابا بخنده».
سلام رویا جان،
خیلی دوست دارم راجع به تجربهٔ خوابوندن سپهر بیشتر بدونم. چه طوری تونستی شب شیر دادن رو قطع کنی!؟ الان بهتر شده؟ دکتر میگه بذارین گریه کنه و شب شیر خوردن براش بده، ولی من نمیتونم گرییه ۵ دقیقا رو هم تحمل کنم و ته دلم راضی نمیشم. به نظرم میاد که آناهیتا چند ماه پیش خیلی بهتر بود، حالا که یه سالش شبی ۴-۵ بار بلند میشه، و بدون شیر خوردن نمیخوابه، خلاصه نمیتونم تصور کنم چه طور بهتر میشه و احساس “بی چارگی” کامل دارم:-( من نمیدونم چه جوریه که پدر مادرای ما یادشون نمیاد ما چی شد از ۶-۷ ماهگی خودمون خوابیدیم، ولی الان این موضوع این قدر سخت شده!
مریم
It really is amazing how children learn, and the order in which each child learns different things (vocabulary, motor skills, etc) and takes different milestones. My niece’s first (and currently only) five words (in order) are, ‘BABA’, ‘MAMEH’, ‘MAMAN’, ‘EYMEZ = ghermez’, and BABAT = sa’at!
Below is a random and perhaps relevant lecture on children’s learning. As a Bayesian statistician I found it quite interesting :)
http://www.cnn.com/2011/10/23/opinion/gopnik-ted-children-learning/index.html?hpt=hp_c2