هرچی که سپهر بزرگ‌تر می‌شه. مخصوصا بعد از دو سالگیش تربیت‌کردنش هست که خیلی مهم می‌شه. بدبختیش هم اینه که جایی برای پیدا کردن جواب سوال‌های آدم وجود نداره. اگه برای مشکلات شیر خوردن، خوابیدن، از شیر گرفتن و اینا صدجور راه‌کار تو اینترنت و دکتر و فامیل‌ها وجود داره، تعداد روش‌های تربیت‌کردن و کتاب‌های تربیتی سر به فلک می‌گذاره. خلاصه از این به بعد احتمالا از این مدل مشکلات و سوال‌ها رو می‌نویسم. شما هم اگه نظری دارین بگین.

قبلا گفته بودم که سپهر تازگی‌ شب‌ها اصرار داره که من بخوابونمش. فکر می‌کردم که به خاطر اینه که از شیر دارم می‌گیرمش. ولی فهمیدم که نه همه مساله این نیست. چون نسبت به علیرضا هم همین‌طور شده. مثلا یه کاری که می‌کنه من بهش می‌گم آفرین، می‌گه «بابا بگه». و حتما علیرضا هم باید بگه آفرین. یا موقع غذا همیشه پیش من می‌شینه و صبح‌ها براش لقمه می‌گیرم یا حواسم هست که بخوره و اینا. بعد یهو بعضی وقتا اصرار می‌کنه که بابا نون پنیر بده. کلا هم وقتی صبح‌ها علیرضا می‌ره ناراحت می‌شه و در طول روز چندین بار می‌پرسه که «بابا کوش؟» و می‌گم بهش بابا سرکاره. بعد خودش می‌گه «ساعت پنجمی (پنج و نیم) میاد». حتی با مامانم هم که چت می‌کنم اصرار می‌کنه که «بابزرگ (بابا بزرگ) بیاد».

خونده بودم که تو همین سن و سال‌ها بچه‌‌ها دوست دارن اقتدارشون رو آزمایش کنن. دیگه کم کم می‌‌خوان مفهوم «من» رو بفهمن و اینه که هی می‌گن که این کار رو برام بکنین بعد یه لحظه بعد می‌گن نه نکن، یه لحظه بعد می‌گن خودم می‌خوام بکنم.

ولی حالا من مونده‌ام که این «بابا بخونه» و «مامان بگه» سپهر اینه که می‌خواد اقتدارش رو آزمایش کنه یا اینکه به ما خیلی عادت کرده و فقط دوست داشتن اینه که همه ما پیشش باشیم و بهش توجه کنیم. و بعد اینکه چی کار کنم در قبالش؟ باید به حرفش گوش کنم تا جایی که معقوله؟ یا به هر حال باید بفهمه که همیشه هرچی که می‌‌خواد نمی‌شه و تو زندگی‌اش هرکسی یه نقشی داره؟

 

9 thoughts on “

  1. نگار

    من به نظرم دخترم تربیت خیلی خوبی داره و لوس هم نیست. ولی خب به نظر بعضی‌ها هم لوسه! الان فهمیدم یه چیزی که مهمه اینه که آدم بخواد بچه‌اش دقیقا چطور باشه. من و همسرم برامون مهمه که تو خونه به بچه خوش بگذره و برای بچه بهترین جا خونه باشه. خب نتیجه این طرز فکر اینه که وقتی بریم جایی، سفر مثلا، هتل‌هایی که مهدکودک هم دارن، بچه‌مون اونجا نمی‌مونه! همه می‌ذارن به حساب لوسی، ما هم گاهی فکر می‌کنیم کاش بچه اونجا می‌موند و ما می‌تونستیم یه شام دونفره بخوریم! ولی خب نتیجه طرز فکر ما اینه که بچه پیش ما از همه جا راحت‌تره! نمی‌دونم تونستم منظورم رو بگم؟ من خودم برای بچه تا جایی که کاری اشکالی نداشت، نه نمی‌گفتم. یه شب می‌گفت مامان داستان بگه! می‌گفتم باشه! ولی خب می‌شد هم یه شب بگه مامان و من خسته باشم و بگم نه! الان یادم نیست گریه می‌کرد یا نه ولی الان دیگه می‌فهمه. یه نکته خیلی مهم اینه که وقتی آدم نه یا آره می‌گه، با گریه بچه نظرش رو عوض نکنه! اگر نه بچه می‌فهمه وقتی گریه کنه می‌تونه نظر بزرگ‌ترها رو عوض کنه! تو مهد ولی من دیدم به بچه لباس می‌دادن که خودش بپوشه و بچه‌های زیر دو سال لباس می‌پوشیدن خودشون. خب تو خونه ما حوصله نداشتیم و خودمون کمک می‌کردیم ولی من می‌دیدم وقتی هم می‌گیم خودت بپوش می‌گه نه چون می‌فهمه خیلی هم جدی نیستیم و بالاخره کمکش می‌کنیم! من خودم تا جایی که اشکالی نداشت، به حرف بچه گوش می‌کردم مخصوصا وقتی یه چیزی به نظرم اینجوری محبت‌آمیز بود، مثل شب خوابوندن یا غذا دادن که می‌گه اون یکی این کار رو بکنه ولی خب یه روزهایی هم که خسته بودم می‌گفتم نه! ولی همانطور که اولش گفتم به نظر خودم روش خوبیه چون بچه‌ام لوس نیست ولی به نظرم بعضی‌ها بچه‌ام لوسه و در نهایت فکر کنم آدم باید کاری رو بکنه که حسش می‌گه درسته و در مقابل همیشه کسانی-کتاب‌ها و روش‌هایی هستن که می‌گن کار آدم غلطه و کسانی هم هستن که کار آدم رو تائید می‌کنن! به دلت گوش بده پس -نتیجه تمام هزار خط نوشتن من اینه! روزهایی که نمی‌نویسم برات از خجالته از بس هر بار زیاد می‌نویسم
    :)

    1. رویا Post author

      مرسی نگار. تو اگه وقت داشته باشی و بنویسی که من خیلی خوشحال می‌شم. مخصوصا که نگاهت به بچه‌داری به من خیلی نزدیکه (یعنی فکر کنم!)

  2. آوا

    یکی از روشهای خوب تربیتی اینه که خودتون ازش بپرسید میخواید فلان کار رو مامان انجام بده یا بابا. مثلا بگید میخواین با مامان بخوابی یا بابا، میخوای مامان غذا بده بهت یا بابا، و تا حد امکان نظرش اعمال بشه.
    و دیگه اینکه میگن تا جاییکه خطرناک نیست بذارید کارهایی رو که میخواد خودش انجام بده (باز کردن در، پوشیدن کفش، …) ولی میگن باید رفتارتون در همه شرایط یکسان باشه، ینی برای اون قابل پیش بینی باشه. مثلا نمیشه وقتی میخواد در رو باز کنه بگید باشه، وقتی میخواد در کرم رو باز کنه بگید نه، چون قاطی میکنه! این آخری سخته البته، ولی خوب روشهای نوین تربیتی همینه دیگه…
    موفق باشی و خدا صبرت بده واقعا

    1. نگار

      چه خوبه این روش. من نمی‌دونستم این روش واقعا وجود داره و فکر می‌کردم روش خلی خودمه!! این روش رو دوست دارم و بچه اولش شاید نفهمه فرق چیزها رو (مثلا در کرم با در خمیردندون خودش) ولی من دیدم که کم‌کم می‌فهمه و حتی شده خودش بهم گفته به این دوربین نمی‌شه دست زد چون مال بزرگ‌هاست! :)

    2. رویا Post author

      مرسی. این انتخاب دادن خیلی روش خوبیه و برای ما خیلی وقتا کار می‌کنه. ولی تو این مورد بابا بکنه و مامان بکنه همین چیزی که گیجم کرده اینه که برعکس چیزی که تو اون متن‌ها گفته بود حرفش رو عوض نمی‌کنه. واقعا دوست داره من مثلا بخوابونمش و بهش انتخاب بدیم می‌گه مامان. خب ما هم کارا رو تقسیم کرده بودیم و از صبح تا شب من باهاش هستم و شب‌ها علیرضا می‌خوابوندش. ولی الان می‌گه نه مامان بخوابونه.

  3. سارا

    سلام رویا جون
    در مورد شب خوابوندن بگم که رضا هنوز هم که 6سالشه به شدت دوست داره من بخوابونمش با اینکه چندین بار سعی کردم قصه بگم و از اتاق برم ولی خیلی مقاومت نشون میده و اصرار که من باش بخوابم. خلاصه اگه به میل بچه پیش بری جدا شدن و عوض کردن عادتش سخته. و رضا خیلی به من وابسته شده.

    1. رویا Post author

      مرسی. اسمش رو خیلی شنیدم. تو کتاب‌خونه روش هلد گذاشتم ببینم کی بهم می رسه.

Comments are closed.