دیروز نصفه نیمه موند و کتابهای فارسی رو نگفتم. البته خب ما فقط یه بار رفتیم ایران. اون بار هم خودم اصلا فرصت نشد برم کتابفروشی. یه سری رو سارا برام خرید و یه سری رو هم بابام رفته بود فروشگاه اگر بهش معرفی کرده بودند.
یکی سری داستانهای شیمو هست. اینا عکساش از سری کتابهای Maisyه که اینجا هم معروفن. تو نسخه انگلیسیش تو هر صفحه یه جمله نوشته. مثلا تو انگلیسیش گفته هوا گرمه. شیمو داره نوشیدنی میخوره. تو فارسیش ۲۰ خط برای همین صفحه شعر نوشته. یه جاهاییش این باعث شده دیگه یه کم چیزای بیربط هم بگه ولی تو خونه ما که طرفدار دارن.
یه سری دیگه کتابهای پنجتا انگشت بودند که شعرهاش مال مصطفی رحماندوسته. این طوریه که شعرهاش از قول پنج تا انگشت دسته که میشه وقتی میخونی یکی یکی انگشتهات رو تکون بدی و از قول اونا بخونی. اینم سپهر خوشش میاد و بد نیست.
یه سری هم کتابهای نخودیها و تاتیها بود که توش یه سری عکس بچهاست که کارای مختلف انجام میدن مثلا حموم میکنن یا بازی میکنن یا موهاشون رو شونه میزنن. معلومه که اینم کتاب خارجیای بوده که عکساش رو برداشتن و براش شعر گفتن. احتمالا نسخه انگلیسیش برای بچههای خیلی کوچیکتر مناسب باشه. ولی فارسیش چون باز برای هر عکس چند بیت شعر نوشته برای سپهر هنوز جذابه.
رویا جان من این بار که ایران بودم اطرافیان برای پسرک چند تا کتاب و سی دی گرفتند که خوبند. به خصوص سی دی موقع خوابش که حتی با فرانسوا در ماشین هم به آن گوش می کنیم! دو تا دی وی دی هم هست که داستانهای کلیله و دمنه به شعر هست که البته پسرک سنش هنوز به اون نمی رسه. کتاب هم یکی برای یاد گرفتن رنگه و دیگری کل داستانهای حسن کچل که تصاویرش خوش آب و رنگند. راستش من داستانهای ایرانی و تصاویرشون رو با همه کاستی ها به کپی کاری خارجی ترجیح می دم.
منم دوست داشتم ایرانی بخرم کتاب و اینا. مخصوصا چیزایی که خودمون بچه بودیم میخوندیم. کتابهای کانون پرورش و اینا. ولی خب برای بچههای خود ابران مثل خودمون که به هرحال ادبیات ترجمه می خوندیم شاید بد نباشه که ترجمه میشه. این سیدی گه گفتی چیه اسمش؟
شاید برای کریسمس بریم ایران اون موقع حتما باید ازت بیشتر بپرسم که یه سری کتاب و آهنگ بیارم.