این داستان سرماخوردگی سپهر هم ماجرایی شده. تو ایران که تعریف کردم، هی سرماخوردگی بهتر شد و باز دوباره اومد. وقتی که برگشتیم دیگه حالت سرماخوردگی تموم شده بود ولی هنوز هر از گاهی سرفه میکرد و بعضی وقتا هم آب دماغش میاومد. هی گفتم نبرم دکتر که اونجا بیشتر تو مطبها پر از ویروس و باکتریه. دیگه بعد از یه ماه دیدم نه بابا این سرفه خوب نشد. بردمش دکتر. تا نگاه کرد گفت گوشش چرک کرده و آنتیبیوتیک داد. گفتم آخه هیچ شکایتی از گوشدرد و اینا نداره. گفت نه من قشنگ دارم میبینم که گوشش چرک کرده. گفت آنتیبیوتیک بخوره، سه هفته دیگه بیار که ببینم خوب شده یا نه.
حالا بماند که من چقدر از خودم عصبانی شدم و حرص خوردم که بچه گوشش این همه مدت چرک کرده بوده من چرا نبردمش دکتر. فردای اون روز همونی که فکر میکردم شد و یک سرمای آنچنانی خورد که باز دوباره تب و از صبح تا شب بغل و …. سرماخوردگی شدید یه هفته ادامه داشت. هفته بعدش باز تبدیل شد به همون حالت قبل. فقط هر از گاهی دماغ پر. هفته بعدش اینا هم از بین رفت که میشد همین هفته گذشته. یعنی امروز باز باید میبردمش دکتر. باز دکتره نگاه کرده میگه هنوز گوشش متورمه! البته گفت حالا چون هیچ نشونهای از سرماخوردگی نداره هیچی بهش نمیدم ولی اگه سرما خورد بیارش چون اون التهاب گوش رو تشدید میکنه.
حالا بدبختی اینجاست که هنوز یه روز هم نگذشته باز اب دماغ سپهر راه افتاده و هی عطسه پشت عطسه. یعنی خدا به خیر کنه!