از پوشک گرفتن -۲

چند وقت پیش یاسر کراچیان تو وب‌لاگش از تجربه‌ دستشویی بردن دو تا بچه‌هاش تو سفر به ایران گفته بود. یه سری گفته بودن که چرا اینا رو نوشته و خوششون نیومده بود. خلاصه از حالا اخطار بدم که اگه بچه ندارین و به نظرتون نوشتن از این مسايل زشته و بی‌خوده و خیلی بدیهیه و اینا نخونین از اینجا به بعد رو!

گفته بودم که می‌خوایم سپهر رو از پوشک بگیریم. بعد از یکی دو روز که خواستم فقط همین‌طوری تمرین کنه که رو پاتی (potty ) جیش کنه و اصلا موفقیت آمیز نبود، بالاخره تصمیم گرفتم از همون روش ضربتی استفاده کنم که کلیتش هم بچه‌ها تو کامنت‌های مطلب قبلی هم گفته بودن. مهران هم تو کامنت‌ها کتاب How I Roll رو معرفی کرد که نسخه الکترونیکی داشت و گرفتم خوندم. و همه اینا باعث شد که شجاع بشم.

آخر هفته پیش که علیرضا هم خونه بود صبح که سپهر از خواب بیدار شد، بهش گفتیم دیگه سپهر بزرگ شده و باید بره رو پاتی جیش کنه. بعد هم شرت پاش کردیم. تو این کتابه پیشنهاد کرده که دو سری شرت یکی با نقش‌های مورد علاقه بچه و یکی سفید و ساده داشته باشین و به بچه بگین که اگه شرت رنگی‌اش خیس بشه باید سفید بپوشه. که این تا یه حدی عامل بازدارنده‌اش باشه. ولی با توجه به اینکه سپهر کلا به کاراکتر خاصی علاقه نشون نمی‌ده می‌دونستم که این روش زیاد کار نمی‌کنه و بعد هم نمی‌خواستم بعدا مجبور شیم همش لباس‌های رنگی براش بخریم! فقط بهش گفتیم که نباید لباسش خیس بشه. و بعد هم یه ظرف شیشه‌ای گذاشتم که توش یه مقدار m&m بود که بهش گفتم اگه رو پاتی جیش کنه این جایزه‌اشه. باز تو این کتابه پیشنهاد می‌کنه که روز اول برای خود نشستن روی پاتی جایزه بدی و روزهای بعدی برای عملیات موفق آمیز. ولی باز با توجه به اینکه سپهر اگه یه شرطی باهاش ببندی و بعد شرط رو عوض کنی شاکی می‌شه برای نشستن چیزی بهش ندادیم. ولی شاید موثر باشه اگه خیلی نشوندن بچه سخت باشه.

روز اول، روز سختی بود. هر یه ساعت یه بار می رفتیم و هر بار حدود یه ربع می‌نشست و کتاب می‌خوندیم و شعر می‌خوندیم ولی هیچ اتفاقی نمی‌افتاد ولی تا بلند می‌شد و می‌رفت اون‌ور جیش می‌کرد. خیلی خسته شده بودیم ولی پیشرفتش رو می‌تونستیم ببینیم.  تا آخر شب دو بار بالاخره رو پاتی جیش کرد. و کلا فهمید که m&m چیه (قبلش نخورده بود!) وهم اینکه وقتی خودش رو خیس می‌کرد اعلام می‌کرد و بعد خودش هم می‌گفت چون رو پاتی جیش نکردی m&m نمی‌دم.

روز دوم خودمون هم یه کم منظم‌تر بودیم. هرساعت می‌بردیمش دستشویی. اگه موفق می‌شد یه ساعت بعد اگه نه هر یه ربع یه بار بعدش دوباره امتحان می‌کردیم. اینه که تعداد لباس‌هایی که خیس شد خیلی کمتر بود (روز اول ۸ بار و روز دوم فقط ۳ بار). روز سوم که دیگه دوشنبه می‌شد خودم تنها بودم. غذا و همه‌چی رو از دیروز آماده کرده بودم که چشمم بهش باشه. ولی خیلی بهتر بود و به جز یه قسمت فاجعه که دستشویی نوع دوم!‌ بود اصلا لباساش رو خیس نکرد. دیگه چون دیدم خیلی راحت‌تر شده تصمیم گرفته بودم که یه کمی تعداد بارهایی که خودم بهش می‌گم رو کم کنم که بهش این مهلت رو بدم که خودش بگه. و همین طور هم شد و خودش تمام دفعه‌ها اعلام کرد.

دو شب اول شب‌ها پوشک می‌بستیم ولی شب سوم از خواب که بلند شده بود گفته بود به علیرضا که بریم جیش کنیم و بعد که علیرضا پوشکش رو دوباره پاش نکرده بود، گفته بود خیس شده. نه اینکه پوشکش خیس باشه ولی فهمیدیم که این انتظار ما رو که نباید چیزی که پاش هست رو خیس کنه فهمیده و اصلا فرقی براش نداشته که پوشکه یا نه.خلاصه فهمیدیم که شب هم می‌تونه بفهمه و دیگه از اون روز اصلا پوشک نپوشیده. امروز بعد از یه هفته خونه بودن هم برای قصه‌خونی کتاب‌خونه رفتیم و اونجا هم با موفقیت بود و خلاصه پسرمون دیگه بزرگ شد.

خیلی از اونی که فکر می‌کردم راحت‌‌تر بود. (البته خوشبختانه ما خونه‌مون طبقه پایین موکت نیست و تمیز کردنش راحته). و اگه بخوام به کسی توصیه کنم واقعا به نظرم همین روش ضربتی از همه بهتره. هم اینکه اولش مدت زیاد و زود به زود روی دستشویی بشینه تا بفهمه که موفقیت چیه و هم اینکه چندبار خیس بشه تا بفهمه که چیزی که نباید اتفاق بیفته چیه. مرسی هم از همه کسایی که کامنت گذاشته بودن و راهنمایی کردن. همه‌اش خیلی به درد خورد. و امیدوارم همه اینا کار کسای دیگه رو یه کم راحت‌تر کنه.

12 thoughts on “از پوشک گرفتن -۲

  1. ازيتا

    تبريك ميگم به شما و سپهر كه وارد يه مرحله جديدي از زندگيش شده كه چون ادامه داره ادما يادشون ميره اين قسمت ناتواناييشون رو.

  2. لیلا

    به همتون تبریک می گم که موفق شدید:) البته انتظار داشته باش ممکنه بعد از یه مدت گاهی لباسشو خیس کنه! زهرا اولش خوب یاد گرفت جون براش یه کار جدید بود دوست داشت ولی بعد از یه مدت که براش عادی شد یه خورده تنبلی می کرد. خب همه بچه ها اینجوری نیستن. البته عمده کارو دیگه یاد گرفته و ایشالا دیگه مشکلی پیش نمیاد.

    1. رویا Post author

      مرسی :) آره از چند نفر شنیده‌‌ام که این پیش میاد. مخصوصا از اینکه بره مهدکودک و اونجا نتونه خوب به اونا بگه دستشویی داره نگرانم.

  3. samira

    مبارکه! و چه خوب که در مورد شب‌ها هم کار رو یکسره کردین. من که همونطور که تو یک کامنت دیگه گفتم شب‌ها رو هنوز میترسم، ولی‌ انگیزه شد که اقدام کنم.

    راستی‌ بابت پست قبلی‌ هم ممنون!

    1. رویا Post author

      آره منم قصدش رو نداشتم. می‌خواستم اول کامل خیالم از روز راحت بشه بعد ولی خب دیدم انگار خودش آماده است. تو این کتابه هم گفته بود شب یه مساله جداست. چون تو روز دیگه بعد از یه سنی بچه‌ها فقط باید بخوان ولی خب شب، خیلی خواستن مطرح نیست و ظرفیت مثانه و سنگینی و سبکی خواب بچه هم مطرحه و گفته بود واسه شب امتحان کنین ولی فشار نیارین.

  4. لولو

    هورا! آفرین به شما و سپهر! من عاشق اون قسمت ماجرا شدم که خودش می گفت ام اند ام نمی خوره چون خودشو خیس کرده. خیلی موش بود!

  5. Parinaz

    مبارك رويا جون…
    مرسي ، من هم قصد شو داشتم كه إز هفته اينده با ادرين شروع كنم إز همين روش ضربتي :)

  6. maryam

    رویا جایی‌ خونده بودی که از چه سنّی شروع کنی‌؟

    1. رویا Post author

      معمولا یه سری نشونه‌ها می‌گن، مثلا اینکه کلا علاقه نشون بده به دستشویی رفتن، شب‌ها یا خواب‌های بعدازظهر بعدش پوشکش خشک باشه، موقع دستشویی شماره ۲! بره قایم شه یا جای خاصی داشته باشه!
      مثل اینکه بین ۱۸ تا ۲۴ ماه از لحاظ فیزیکی قدرتشو پیدا می‌کنن. ولی من جاهایی که نگاه کرده بودم خیلی‌ها گفته بودن اگه حوصله وقت گذاشتن زیاد ندارین زودتر از ۲ سال و نیم شروع نکنید.
      یه نکته دیگه هم اینکه به نظرم گرم بودن هوا مهمه. چون هم برای کم کردن لباس‌های کثیف هم برای اینکه زودتر خودش بفهمه خیس شده بهتره شلوار نپوشن.

  7. عارفه

    رویا خدا خیرت بده که مراحل رو با جزییات توضیح دادی!

Comments are closed.