عوض شدن روتین

تا همین چندوقت پیش وظیفه خوابوندن شب‌های سپهر با علیرضا بود.صبح که سپهر بیدار می‌شد من باهاش می‌رفتم پایین و صبحونه حاضر می‌کردیم. این جوری یه چند ساعتی برای خودم شب‌ها داشتم که وب‌لاگ بخونم یا بنویسم. یا کلا کارهای دیگه مثل همین مرتب کردن عکس‌ها.

ولی خب خیلی وقتا هم از همه کارای روز انقدر خسته بودم که احساس می‌کردم کار مفیدی نمی‌کنم و مثلا تا می‌اومدم کتاب بخونم خوابم می‌برد. کلا هم من همیشه صبح‌ها رو بیشتر دوست دارم و خوشم می‌اومد که صبح‌ها زود بیدار بشم. اینه که جاهامون رو عوض کردیم و یه مدته که من سپهر رو می‌خوابونم. عوضش صبح‌ها علیرضا با سپهر می‌ره صبحونه حاضر می‌کنه. این سیستم کلا برای روتین زندگی‌ خیلی بهتر بوده چون علیرضا مرتب‌تر از منه و  خونه مرتب‌تر شده!‌ سپهر هم خوشحال‌تره چون کلا همیشه ترجیح می‌داد با من بخوابه و با علیرضا بازی کنه!

اما من هنوز عادت نکرده‌ام و سپهر رو که می‌خوابونم نصفه شب از خواب بلند می‌شم و صبح خیلی سرحال نیستم. اینه که یه مدت هم پروژه مرتب کردن عکس‌ها هم عقب افتاد. حالا از این به بعد شاید صبح‌ها برم پیاده‌روی تا هم سرحال‌تر بشوم و بتونم روزم رو زودتر شروع کنم. شاید بیشتر هم وب لاگ بنویسم.

 

2 thoughts on “عوض شدن روتین

  1. سپیده

    من هم همینطورم رویا، اگه لیلیان با من بخوابه هم بیشتر طول می کشه تا خوابش ببره و هم من بعدش گلوم درد میگیره از بس که براش شعر خوندم و قصه گفتم و … مدتیه که مشغول کارهام هستم و فرصت نیست شبها بخوابونمش. با خسرو میخوابه. به طرز عجیبی یاد گرفته که مراسم خوابش که برگزار میشه، میره توی اتاقش و منتظر نمیمونه که خسرو براش شعر بخونه. همون یکی دو تا کافیه. بعدش هم می گه بای ددی و خسرو میاد بیرون. تنها نکته اش اینه که تا وقتی نخوابه نباید در اتاقش رو ببندیم. برای همین کلا ما خاموشی میزنیم و در اتاقش رو باز میزاریم تا خودش تنهایی بخوابه. گاهی برای خودش آواز میخونه. از ای بی سی دی تا الد مک دانلد… ما هم ریز ریز میخندیم تا اون بخوابه. خدا کنه که همین جوری بمونه :))))

  2. sahar

    dar morede ma bar akse! man osoolan adam sobh zoodi nistam, va harvaght man shift sobh ro bardashtam joftemoon pashimoon shodim. Albate Aava kheili koochiktare o har shift shamele chand martabe ghaza dadan o avaz kardan mishe!

Comments are closed.