Remember to have fun

جمعه‌ها کتاب‌خونه نزدیک خونه‌مون قصه‌خونی داره. یه مدتیه که با سپهر می‌رم. البته دیگه این جمعه آخرین باری خواهد بود که می‌ره چون دیگه بعدش می‌افته تو ساعتی که مهدکودکه.

دو تا ساعت برای قصه‌‌خونی هست. ساعت اول نوشته برای بچه‌های ۰ تا ۲ ساله و ساعت دوم برای بچه‌های ۳ تا ۵ ساله. که خب احتمالا منظورشون اینه که سپهر که دو سال و خورده‌ای هست تو قسمت اول بره ولی خب ما هر دو قسمت رو می‌مونیم. تو هر دوتا یه سری شعر می‌خونن که معمولا یه خانم مسنی هم که بهش می‌گن «مامان‌بزرگ سارا» میاد و پیانو می‌زنه. یه تعدادی هم کتاب می‌خونن. هر دفعه هم معمولا یه موضوعی داره که کتاب‌ها و بعضی وقتا شعرها در راستای اون موضوعه. مثلا دفعه پیش چون روز پدر نزدیک بود راجع به پدر بود. یا دفعه قبل راجع به اقیانوس.

سپهر مخصوصا دفعه‌های اول خیلی جدی و اخمو فقط بقیه و مخصوصا خود خانم قصه‌خون رو نگاه می‌کرد و اونجا هیچ عکس‌العملی به شعرها و بالا پایین پریدن‌های بقیه نشون نمی‌داد. و خب من می‌دونستم که داره با دقت سعی می‌کنه همه‌چیز رو یاد بگیره و یادش بمونه. بعد از دو بار که رفته بودیم یه روز تو خونه اینو درست کرده:

IMG_0380و بعد شروع کرده برای من یه چیزایی مثلا به انگلیسی گفتن. و آخرش فقط یه کلمه Fun رو فهمیدم. بعد یهو دوزاریم افتاد که منظورش چیه. اول همین جلسه‌‌های قصه‌خونی، خانوم قصه‌خون یه مقوایی رو نشون می‌ده که روش با شماره قوانین جلسه‌ها رو نوشته و همیشه از روش می‌خونه. مثلا می‌گه قانون شماره ۱ کالسکه‌ها رو بیرون پارک کنین. قانون شماره ۲ تلفن‌هاتون رو خاموش کنین و خلاصه تا قانون شماره ۶ اینه که Remember to have fun. که همیشه این یکی رو با آب و تاب می‌گه. حالا سپهر هم داشت ادای اون رو در می‌اورد. کیفیت عکس زیاد خوب نیست چون می‌خواستم تا خرابش نکرده عکس بگیرم ولی اگه دقت کنین ته هر خط یه شماره هم نوشته بعضی با عدد و بعضی‌هاش با حروف.

البته این روزا که دیگه حسابی روتین اونجا رو یاد گرفته و بچه‌ها و خانوم قصه‌خون رو شناخته شعرها رو می‌خونه و همراهی می‌کنه. از همه جذاب‌تر براش ولی آخر جلسه است که تا goodbye song خونده می‌شه هنوز آخرین کلمه گفته نشده بلند می‌شه بدو بدو می‌ره که رو دستش مهر بزنن و کاغذی که همیشه می‌دن که بچه‌ها توش رو رنگ کنن تحویل بگیره.

 

4 thoughts on “Remember to have fun

  1. نازیلا ساکی

    سلام
    ماجرای جالبی بود .ایا شما هم فعالید؟یعنی کار خاصی انجام میدید؟

    1. رویا Post author

      بستگی به خود آدم داره. می‌تونه شعرها رو بخونه همراه بچه‌ها. معمولا شعرهای جدید رو یه تخته می‌نویسند که پدر مادرها بخونن.
      البته خب کلا کتاب‌خونه‌های محلی اینجا خیلی برنامه دارن. برای همه سن و سال‌ها.

Comments are closed.