Monthly Archives: July 2013

فانوس راه

دیروز سپهر صبح که از خواب پاشده تلفن من رو پیدا کرده و چون قفل بود فقط می‌تونست باهاش عکس بگیره. بهش می‌گم اینکه تاریکه. می‌گه «روشنش کن»، بعد همچین فوری بعدش می‌گه «فانوس راه منش کن».

مساله خواب

حالا چشم نزنم ولی خیلی از مراحل بزرگ شدن سپهر که ازشون نگران بودم نسبتا راحت طی شدن. مثلا از شیر گرفتنش که بدون گریه انجام شد. البته خب بعضی بچه‌ها خودشون دیگه کم کم به شیر خوردن علاقه‌ای نشون نمی‌دن. برای ما این طور نبود ولی خب واقعا سپهر خیلی بدیهی با اینکه دیگه شیر نخوره برخورد کرد. همین طور از پوشک گرفتن و مهدکودک رفتن که تا حالا که بی‌دردسر انجام شده‌ان. فقط این خواب هست که شاید بگم از روز اول تا الان بزرگ‌ترین مشکلیه که داشته‌ایم!

منم شاید مثل خیلی مامان و باباهای دیگه به روش‌های تربیتی خودم کلی شک دارم و هی این ور و اون ور می‌خونم که کدوم درسته و کدوم غلطه. و معمولا یه چیزی بین روش‌هایی که می‌خونم و راهی که خودم فکر می‌کنم درسته با در نظر گرفتن راحتی‌اش برای خودمون و سپهر  انتخاب می‌کنم. ولی خب تو خوابوندن سپهر به نظر خیلی موفق نبوده‌ایم.  البته هر چقدر بزرگ‌تر شده خیلی همه چیز راحت‌تر شده. ولی هنوز موقع خواب باید یکی‌مون بریم کنارش بخوابیم. شب‌ها دیگه وقتی چراغ خاموش می‌شه معمولا خودش هم سعی می‌کنه بخوابه ولی خیلی طول می‌کشه که خوابش ببره و معمولا ما خودمون خوابمون می‌بره. من اگه باشم که دیگه تا صبح می‌خوابم که خب همه شبم می‌ره. علیرضا اگه باشه من معمولا بیدارش می‌کنم که خوابیدن و بعد بیدار شدن کلی آدم رو کسل می‌کنه. ظهرها که همین پروسه خیلی وقتا کار هم نمی‌کنه و هرچقدر هم وعده اینکه اگه بخوابه می‌تونه یه ساعت کارتون نگاه کنه، فایده‌ای نداره و خواب بی‌خواب.