حالا چشم نزنم ولی خیلی از مراحل بزرگ شدن سپهر که ازشون نگران بودم نسبتا راحت طی شدن. مثلا از شیر گرفتنش که بدون گریه انجام شد. البته خب بعضی بچهها خودشون دیگه کم کم به شیر خوردن علاقهای نشون نمیدن. برای ما این طور نبود ولی خب واقعا سپهر خیلی بدیهی با اینکه دیگه شیر نخوره برخورد کرد. همین طور از پوشک گرفتن و مهدکودک رفتن که تا حالا که بیدردسر انجام شدهان. فقط این خواب هست که شاید بگم از روز اول تا الان بزرگترین مشکلیه که داشتهایم!
منم شاید مثل خیلی مامان و باباهای دیگه به روشهای تربیتی خودم کلی شک دارم و هی این ور و اون ور میخونم که کدوم درسته و کدوم غلطه. و معمولا یه چیزی بین روشهایی که میخونم و راهی که خودم فکر میکنم درسته با در نظر گرفتن راحتیاش برای خودمون و سپهر انتخاب میکنم. ولی خب تو خوابوندن سپهر به نظر خیلی موفق نبودهایم. البته هر چقدر بزرگتر شده خیلی همه چیز راحتتر شده. ولی هنوز موقع خواب باید یکیمون بریم کنارش بخوابیم. شبها دیگه وقتی چراغ خاموش میشه معمولا خودش هم سعی میکنه بخوابه ولی خیلی طول میکشه که خوابش ببره و معمولا ما خودمون خوابمون میبره. من اگه باشم که دیگه تا صبح میخوابم که خب همه شبم میره. علیرضا اگه باشه من معمولا بیدارش میکنم که خوابیدن و بعد بیدار شدن کلی آدم رو کسل میکنه. ظهرها که همین پروسه خیلی وقتا کار هم نمیکنه و هرچقدر هم وعده اینکه اگه بخوابه میتونه یه ساعت کارتون نگاه کنه، فایدهای نداره و خواب بیخواب.
رویا، ما هم هنوز با آوینا سر این قضیه مشکل داریم. مشکل بزرگتر من اینه که آوینا دوست داره من پیشش باشم وقتی میخوابه و اصلا دوست نداره با مهران بره بخوابه :| من معمولا برای اینکه خوابم نبره tabletام رو میبرم تو اتاقش و زیر پتو یه چیزی میخونم!! خیلی گرمه ولی بهتر از اینه که رو زمین بخوابم :۹
تازه، آوینا هنوز شب ۱ بار بیدار میشه و وقتی میبینه من نیستم میاد تو اتاق ما. من سعی میکنم برش گردونم تو اتاقش که تو تختش بخوابه. ولی بعضی شبا از خستگی اصلا نمیفهمم که اومده پیش ما. صبح که بیدار میشم میبینم که تو تخت ماست :))
ای بابا رویا جون زلیخا گفتی و کردی کبابم .تازه ما که دو قلو داریم تا تعداد ی قصه نگیم و دو سه بار به بهانه اب خوردن و جا درست کردن و عروسک برداشتن … وول نخورن ( بعضی شبها هم تشر تو شاخشه) خوابشون نمی بره تازه به قول مریم جون شب مبینی خیلی ریلکس اومدن روی زمین که ما تو اتاقشون می خوابیم خوابیدن پس سپهر
خیلی جای امیدواری داره.
ما هم توی مسئله خواب خیلی بد عمل کردیم و تا حدی شرایط هم جوری بوده که به نفعمون نبوده…مریم فقط با شیر خوردن می خوابه، شبها هم تا صبح چند بار بیدار میشه برای شیر، معمولا هم آخرش کارش به تخت ما ختم میشه.
سلام دعوا چاشنیه .هر وقت که ویتامینشون کم بشه سر پیچ و پوچ دعوا می کنن.
سلام،
پسر من درست هم سنّ سپهر و الان ما هم همین مشکل رو داریم. پسرم الان که روزها طولانیه و دیر تاریک میشه ساعت ۱۰ میخوابه و ۸ صبح بیدار میشه.
بعد از ظهر هم اگه خونه باشه نمیخابونمش که شب زود بخوابه اما فایده نداره. سپهر از چند تا چند میخوابه؟