صبحهای شنبه رو دوست دارم. امسال به یه مناسبتی (یادم نمیآد چی بود! تولدم نبود چون زمستون بود) علیرضا گفت که به جای کادو بیا برو یه کلاس ورزشی اسم بنویس. اولین ترم که کلاس رو رفتم خوشم اومد و باز هم ثبتنام کردم. صبحها میرم کلاس. صبح زود هم نیست اینه که لازم نیست بدو بدو برم. کلاس همهاش آهنگه و مخصوصا این ترم که سال اولیها بیشتر هستند و هی میخندند و شوخی میکنند خیلی هم شاده. بعد از اونجا بر میگردم تو راه یکی از برنامههای مورد علاقهام تو رادیو (Wait Wait Don’t Tell Me) رو گوش میدم. برنامهاش به قول خودشون کوییز از اخباره. ولی با نگاه طنز. تو ماشین تنها به مسخرهبازیهاشون و جکهاشون میخندم تا برسم خونه. دوش میگیرم و با هم ناهار میخوریم. و هنوز هم یه روز و نیم از آخر هفته مونده.
آشپزی
آیفون
آیندهنگری
اخلاق
اریگامی
امریکا
اولینها
ایران
بابا
بانک
برکلی
بهتن
بچهداری
تقویم
تلویزیون
تنکسگیوینگ
تولد
جنگ
جیم
حاملگی
خانه
خبر
دنیا
دو سالگی
دوچرخه
دویدن
رانندگی
روزمره
زنان
سال نو
سرگرمی
سفر
سمپاد
سه سالگی
سوال
سیاست
شبکههای اجتماعی
شریف
شعر
شیردادن
طپش قلب
علائق
عکس
غر
فصلها
فوتبال
فیلم
لیست زندگی
لینک
متعلقات
متفرقه
مدرسه
مردم
مهاجرت
موسیقی
مونتسوری
نظر
نوامبر
نوستالژی
نوشتن
نویسنده
نکته
هالووین
هوا
وبلاگ
ورزش
وسایل بچه
ونکوور
پاریس
پروژه ماهانه
پرینستون
پزشکی
پلاک پنج
پنج سالگی
پول
چهار سالگی
کاردستی
کامپیوتر
کتاب
کرنل
کرونا
کریسمس
کلاس اول
کمبریج
یادگیری
یک روز در زندگی