باز هم در راستای فعالیت فیزیکی سپهر رو تو یه کلاس ورزشی کنار خونهمون ثبتنام کردم. وقتی بهش میگم میخوایم بریم کلاس ورزش میگه نه نریم. تعجب کردم که چیزی که نمیدونه چیه چرا میگه نریم. بعد فهمیدم وقتی میگم کلاس فکر میکنه من میگذارمش میرم. وقتی فهمید من میمونم کلی ذوق کرد. اولش هم به معلمش میگه اون مامان منه! شب هم که علیرضا ازش میپرسه کلاست خوب بود میگه من و مامان رفتیم. اونجا البته اصلا سراغ من نیومد و بهش خوش گذشت. سرما خورده بود و خیلی سرحال نبود. امیدوارم دفعه دیگه بیشتر ورجه وورجه کنه.
سرما هم که گفتم خورده. امیدوارم همه پاییز و زمستون به سرماخوردگی نگذره. دکترش رو هم عوض کردهام و تا حالا پیشش نرفتیم و نگران اون هم هستم. خدا کنه اصلا مجبور نشیم بریم دکتر.
امیدوارم زود خوب شه!
مرسی :)
زودی خوب میشن بچهها! باید سیستم پزشکی هلند را ببینین تا از نگرانی دربیاین. حالا شاید من هم یک بار دربارش بنویسم :))