امروز اینجا روز شکرگذاری بود. دیروز علیرضا میخواست دیگه بعد از کلاس ظهرش بیاد خونه. ولی یه ۳-۴ ساعتی معطل اتوبوس شده بود. من هم میترسیدم راه بیافتم برم دنبالش تو ترافیک گیر کنم. دوستامون هم که داشتن میاومدن اینجا پیش ما راه یک ساعت و نیمه رو ۴ ساعت تو راه بودهان.
کلا همه جا حال و هوای این روز هست. تو مغازه همه لیست به دست داشتن خرید میکردن. همه همه چیزای مشابه، لوبیا، cranburry، سیبزمینی،…. بوقلمونها رو معمولا قبلتر خریدهان. همسایههامون هم امروز یا نبودن یا سه چهار تا ماشین دم خونهشون پارک شده بود.
ولی جالبیش برام این بود که آنلاین که نگاه میکنم انگار دو تا دنیا شده. هرکسی تو امریکاست یه عکس از سفره بوقلمون و مخلفات کنارش و دسرهای بعدش گذاشته. یا اگه مثل ما بوقلون نخورده به هرحال به چندین نفر گفته Happy Thanksgiving. و بعد کسایی که جاهای دیگه هستند مثلا تو ایران کاملا حرفهای دیگه زدهاند. از سرما نالیدهاند. از ماجراهای تو تاکسی نوشتهاند، ….
احتمالا برای کسایی که کشورهای دیگه هم هستند تو مناسبهای خاص اون کشور همین حس و حال هست. اونایی که ایرانن ولی شاید این حس رو تجربه نمیکنن چون حالا درسته مجازی ولی مناسبتهای ایران همیشه اثرش تو حرفهای اکثر ایرانیها هرجا هستند پیدا میشه. حتی محرم عکس نذریخوردنها رو کسایی که تو ایران بودن میگذاشتن و نوحه و فیلم عزاداری و خاطره رو دور از وطنها!
رويا جون ميشه لطفا اگه يادته بنويسي سپهر چند وقتش بود كه الفبا رو ياد گرفت و آيا شما براي هدايتش كاري كردين يا نه؟؟ در مورد الفباي فارسي تلاشي كردين تا حالا؟؟؟
چشم سعی میکنم پست بعدی بنویسم. یه کم سخته چون من اصلا نمیدونم که چی درسته و چی غلطه.
خیلی ممنون. منم واقعا گیر کردم از یه طرف علاقه خود بچه ها هست و میبینم خوب دارن یاد میگیرن و خیلی توجهشون جلب میشه حتی توی خیابون همش در حال پیدا کردن حروف روی تابلو ها هستن و.. از یه طرف نمیدونم چقدر در این سن این نرماله و آیا واقعا بعدا زده نمیشن؟؟؟ نمیدونم هدایت کردنشون یه چه شکلی باید باشه!!!!در مورد الفبای فارسی هم که دیگه اصلا نمیدونم باید چکار کنم:(((
دیدم شما تجربه مشابهی با سپر داشتین برام خیلی جالب بود که ببینم شما چی فکر میکنین
بازم ممنون