امسال تعطیلات Thanksgivingمون حسابی حال و هوای تعطیلات داشت. سه سری مهمون داشتیم هر کدوم از یه جای آمریکا و حسابی سرمون گرم. هر سه تا هم بچهها تقریبا همسن و سال بودند و این مدت سپهر حسابی بهش خوش گذشته.
منم برای اولین بار امسال بوقلمون درست کردم. به علت مشکلات استراتزیک تو برنامهریزیها البته با یه روز تاخیر برگزار کردیم ولی گفتم واقعا چهجوری این آمریکاییها تا چهارشنبه عصر میرن سرکار و بعد پنجشنبه ناهار به این مفصلی میدن؟
از فردا هم که دسامبر شروع میشه. از همون فردای Thanksgiving درختهای کریسمس رو درآوردن برای فروش.
و کلی از خونهها چراغونیشون رو هم گذاشتهاند. من هم به فکر بودم که امسال اگه بشه برای اولین بار درخت بگیریم. یه کم چون هیچی بلد نیستیم هنوز شک دارم. مخصوصا اینکه طبیعی بگیریم یا مصنوعی.
خب ماه نوامبر هم تموم شد. تجربه خوبی بود هر روز نوشتن. مرسی از کسایی که همراهی کردین و شما هم نوشتین. کاش همهمون همت کنیم همه سال مرتب بنویسیم.
چه بوقلمونی!!! آدم گشنش میشه:) اگه از روی دستور خاصی درست کردی میشه لینکش رو بدی؟
مهمونی دادن برای من عذابه. خودم فقط خسته می شم و اصلا وقت نمی کنم با مهمونام بشینم و دو کلمه حرف بزنم. فکر کنم برنامه ریزیم خوب نیست!
درخت بگیر و تزیین کن. بعد عکسش رو اینجا بزار که منم لذت ببرم ؛)
نه خوب نشده بود بوقلمونش. البته شاید هم دلیل این بود که دستورها رو دنبال نکردم دقیق. یعنی بعد از یه دو سه ساعت که گذشت دیدم انگار تکون نخورده دماش رو زیاد کردم. شاید همین شد که خشک شد!
برای دفعه اول عالیه. اووووه سه ساعت!! من اگه بودم همون ساعت اول دما رو تا ماکس زیاد می کردم :)
رویا جان لطفا کمی در مورد اعیاد انجا بنویس ممنون
چشم حتما مینویسم به زودی.
bavar kon konserv mizanan :) vali fek konam sale aval sakhte, ba’desh dige chand sal ke dorost koni routine mishe.
:)) آره بد نیست رسم کنیمها. هر سال جمع شیم. حالا بد هم شد از مغازه ایرانی چلوکباب میگیریم!
به عادت ماه نوامبر هر روز سر می زنم….
من هم دلم می خواد امسال یه درختِ کوچولو بذاریم. البته با یه بچه ی ِ سه چهار هفته ای نمی دونم کی می خواد بره بخره!