۱۲ سال وب‌لاگ نوشتن

خوب شد تو تقویم نوشته بودم وگرنه خودم یادم رفته بود که امروز تولد وب‌لاگمه. شد ۱۲ سال! باورم نمی‌شه انقدر مدته نوشته‌ام و بیشترعجیبه برام وقتی یادم می‌یاد که اون موقع لیسانس رو گرفته بودم و داشتم فوق می‌خوندم. یعنی انقدر بزرگ شدیم؟ (حالا نمی‌گم پیر!). ولی خب این طرفش هم خوبه که اون آدم بزرگ‌هایی که اون موقع وب‌لاگ رو شروع کرده بودیم هم می‌نوشتن و برای من جالب بود حالا خودم جزوشون شدم! یعنی می‌شه که مثلا ۶۰ ساله هم بشم بازم بنویسم؟

چند وقت پیش یکی از دوستام تو فیسبوک یه ویدیویی رو لینک داده بود از Ted Talk. یه جاهاییش رو من باهاش موافق نبودم ولی حرف کلی‌اش رو قبول دارم خیلی. این بود که وقتی خودمون رو در معرض شکست، دل‌شکستن، ضدحال، انتقاد دیگران (به طور کلی vulnerability یا آسیب‌پذیری) قرار می‌دیم هست که زندگی‌مون معنی‌دار تر و شادتر و موفق‌تر می‌شه. اگه جرات به خودمون ندیم که دلمون بشکنه، عاشق هم نمی‌شیم. اگه جرات ندیم به خودمون که شکست بخوریم موفق هم نمی‌شیم. همون موقع هم که داشتم نگاه می‌کردم اولین چیزی که به ذهنم می‌رسید وب‌لاگ‌نویسی بود. تعریف کردن از چیزای شخصی، کارایی که در روز می‌کنی، فکرها و عقایدت، نوشتن از بچه‌ات و پیشرفت‌‌هاش و مشکلاتش واقعا آدم رو آسیب‌پذیر می‌کنه. نه تنها وقتایی که کسی مخالفت می‌کنه یا یه ایرادی می‌گیره. شاید عجیب باشه ولی حتی تعریف دیگران هم چه از خودم چه از سپهر به من احساس شدید آسیب‌پذیری می‌ده. مخصوصا از وقتی تو فیسبوک لینک مطالبم رو می‌گذارم بیشتر هم هست. چون هم تعداد خواننده‌ها بیشتر می‌شه هم آشناهایی که بعدا باهاشون رو در رو می‌شی وب‌لاگت رو می‌خونن و هم کسایی که کلا اهل وب‌لاگ خوندن نبوده‌ان و با بعضی از قراردهایی که تو این سال‌ها ما بهشون عادت کرده‌ایم عادت ندارن.

اما خوشحالم که ادامه‌اش دادم. همه رو هم تشویق می‌کنم که بنویسید. مخصوصا وقتی دارین یه تجربه جدید می‌کنید، مهاجرت کردین، شهرتون رو عوض کردین، شروع کردین به درس خوندن، بچه‌دار شدین، سربازی می‌رین، …..

 

7 thoughts on “۱۲ سال وب‌لاگ نوشتن

    1. عاطفه

      سمیرا جان ، من یه سری به وبلاگ شما زدم ولی نتونستم نظر بذارم. تبریک می گم نی نی دار شدنت رو. شما هم پلیز کیپ رایتینگ.

      1. سمیرا

        باشه :) مرسی از تشویق. این بلاگفا متاسفانه همینه. مثلِ این که یه سری کامنت ها رو نمی گیره ولی شما پلیز کیپ کامنتینگ :)

  1. maryam

    roya to fekr mikoni neveshtan raje be matalebi ke neveshti va khodeto az nazare oon mataleb asibpazir kardi, behet komak karde tuye hamun masael? ya fekr mikoni be negaareshet va nevisandegit komak karde? man fekr mikonam asibpaziri jayi ma’ni mide ke asib o bepaziri, dar morede masael shakhsi fekr mikoni nazar digaran che ahamiati dare? mage inke bekhan began masalan nasret nesbat be folan nevisande hanuz jaye pishraft dare, vali raje be khode mozu ke kasi jaye to nabude va nazaresh ghabul nist (va kollan to ham ghabul nemikoni:D) na? midunam bazi tajrobe ha shayad nesbatan moshtarak bashan vali nahayatan shakhsie hame chiz.

    1. رویا Post author

      همم.
      دلیل اینکه این بحث vulneribilty رو نوشتم این بود که وقتی داشتم این ویدیو رو می‌دیدم چندجاش منو کاملا یاد وب‌لاگ می‌انداخت. (با همه حرفاش موافق نیستم البته)
      از همه مهم‌تر بحث connection که اصل حرف این ویدیوه. وب‌لاگ نوشتن و خوندن آدم رو با خواننده‌هاش و کسایی که وب‌لاگشون رو می‌خونی و حتی با همه وب‌لاک نویسان عالم! connect می‌کنه حتی اگه رودررو هیچ وقت باهاشون حرف نزنی.

      یه جای دیگه راجع به courage حرف می‌زنه و می‌گه که با brave بودن فرق داره. معنی courage هم می‌گه در اصل لاتینش این بوده که:
      tell the story of who you are with your whole heart.

      و یه نکته دیگه هم که شاید به طور مشخصی تو ویدیو نمی‌گه ولی مثال‌هایی که می‌زنه برای من این معنی رو می‌دن اینه که لزوما با vulnerable کردن، دنبال فایده‌ای که رو کاغذ بیاد نیستی. مثلا وقتی به خودت اجازه می‌دی عاشق بشی به این معنی نیست که بعدا تمام سعی‌ات رو نکنی که شکست نخوری. یا وقتی که شکست خوردی گریه نکنی! به معنی «پذیرفتن» آسیب نیست. برای فایده‌ای هم نیست که مثلا اگه آخرش مثلا شوهر خوبی گیرت نیومد! بگی بی‌خود بود. برای اینه که زندگی آدم عمیق‌تر بشه. به قول این خانومه whole-hearted زندگی کرده باشی.

  2. مينا

    سلام.وبلاگت خوبه.اولش كه ميگي12ساله شده وبلاگت،دل آدم ميگيره؛آخه عمرآدمازودميگذره.به وبلاگ منم يه سري بزن اينم آدرسشSparation.blogfa.com موفق باشي ي ي ي ي

Comments are closed.