باز هم نوامبر شد. دو سال پیش به مناسبت ماه توامبر هر روز نوشتم. توضیحاتش هنوز همونهاست. از اون موقع خوانندههای وبلاگها کمتر هم شدهاند (کاش این طور نبود) و من هم در نوشتن ناشیتر. به همین خاطر امسال هم میخوام بنویسم ولی فقط سه روز در هفته. یکشنبهها و سهشنبهها و پنجشنبهها.
آشپزی
آیفون
آیندهنگری
اخلاق
اریگامی
امریکا
اولینها
ایران
بابا
بانک
برکلی
بهتن
بچهداری
تقویم
تلویزیون
تنکسگیوینگ
تولد
جنگ
جیم
حاملگی
خانه
خبر
دنیا
دو سالگی
دوچرخه
دویدن
رانندگی
روزمره
زنان
سال نو
سرگرمی
سفر
سمپاد
سه سالگی
سوال
سیاست
شبکههای اجتماعی
شریف
شعر
شیردادن
طپش قلب
علائق
عکس
غر
فصلها
فوتبال
فیلم
لیست زندگی
لینک
متعلقات
متفرقه
مدرسه
مردم
مهاجرت
موسیقی
مونتسوری
نظر
نوامبر
نوستالژی
نوشتن
نویسنده
نکته
هالووین
هوا
وبلاگ
ورزش
وسایل بچه
ونکوور
پاریس
پروژه ماهانه
پرینستون
پزشکی
پلاک پنج
پنج سالگی
پول
چهار سالگی
کاردستی
کامپیوتر
کتاب
کرنل
کرونا
کریسمس
کلاس اول
کمبریج
یادگیری
یک روز در زندگی
مردم دیگه از فیس بوک به عنوان وبلاگ استفاده میکنن. به نظرم این روزا رسایی فیس بوک بیشتر از وبلاگه، به خاطر اینکه وقتی یکی یه پستی رو به صورت عمومی منتشر میکه، وقتی دوستاتون لایک میزنن و کامنت میذارن روی دیوار شمام میاد.
البته من هنوز وبلاگ به صورت سنتی رو ترجیح میدم. جایی که اگه کسی خواست بخونه یا باید از قصد سر بزنه یا مشترک فیدخوان بشه. حس میکنم منتشر کردن مطلب تو فیس بوک یه جوری تعارض به محیط بقیه است. یعنی خیلی از کسایی که من نمیشناسم چیزی رو ببینن که واقعا نمیخوان.
اره این روزا فیسبوک پر طرفدارتره. منم وبلاگ رو بیشتر دوست دارم. این نکتهای که گفتی خیلی جالب بود تا حالا بهش فکر نکرده بودم. که وبلاگ باید آدمها از قصد بیان.
من دلیل اصلیم آرشیوه. الان هم خودم هم میدونم خیلی از دوستام که مثلا تازه بچه دار میشن میرن پستهای قدیمی رو میخونن.
و چیزی که خیلی دلم براش تنگ شده یه طور دوستی بود که بینمون شکل میگرفت. الان یه طوری تو اینستاگرم هست به نظر. منم باید وبلاگم رو به ایستاگرم ترجمه کنم :))