داره دو ماه میشه که سپهر میره مدرسه جدید. یه چیزی که این مدرسه نسبت به مدرسه قبلی فرق داره برنامههای نسبتا زیاد این مدرسه است. مثلا در طول این مدت:
- پیکنیک قبل از شروع مدرسه (Potluck and class list viewing): روز قبل از شروع مدرسه تو پارک کنار مدرسه برنامه پیکنیک گذاشته بودند و ساعت ۵ که شد روی نردههای پارک لیست کلاسها و اسم معلمها رو اعلام کردند. بچهها با اشتیاق منتظر بودند که امسال با کدوم از دوستهاشون تو یه کلاس هستند و معلمشون کی خواهد بود. و البته بعضیها هم ناراحت و گریه که چرا با دوستشون تو یه کلاس نیستند.
- قهوه و صبحونه از طرف انجمن اولیا مربیان (PTA welcome back coffee): روز اول مدرسه دم در میز گذاشته بودند و نون و پنیز و قهوه و شیر و آب پرتقال که پدر مادرها که احتمالا صبح تند تند بچهها رو حاضر کردهاند و نرسیدند صبحونه بخورند یه چیزی بخورند و چند دقیقهای با بقیه اختلاط کنند.
- شب آشنایی با معلمها (Back to school night): یک هفته بعد از شروع مدرسه یه عصر هر کلاس، جدا با معلم کلاس برنامه داشتند که معلم خودش رو معرفی کرد و برنامه کلی اون سال رو توضیح داد که قراره چه چیزهایی یاد بگیرن بچهها و متد خودش چی خواهد بود و ما چیکارا خوبه بکنیم.
- قهوه با مدیر (Principal’s coffee): یه جلسه صبح زود که در واقع سخنرانی مدیر مدرسهاست. این بار راجع به سیستم جدید آنلاینی که قراره مدرسهها داشته باشند رو توضیح داد و بیشتر وقت راجع به نتایج امتحانهای سال قبل و مقایسهاش با بقیه مدرسههای شهر و منطقه حرف زده شد.
- بستنی خورون ! ( Ice cream social): یه عصر همه رو دعوت کرده بودند مدرسه برای خوردن بستنی و پیتزا. برای پیتزا پول میگرفتند که مقداریش به انجمن اولیا مربیان میرسید ولی بستنی مجانی بود و معلمها بستنی رو برای بچهها و پدرمادرها تو لیوان میریختند. و البته بچهها بیشتر از بستنی هیجان زده بودن که تو حیاط مدرسه بازی کنند. یه گروه موسیقی هم بود که مسابقه رقص و هولاهوپ داشتند و جایزه میدادند.
- برنامه آشنایی برای داوطلبها (Volunteer Orientation): یه جلسه برای کسایی که داوطلب کمک در مدرسه هستند. قوانین مدرسه رو توضیح دادند و فرمهایی که باید پر میشد.
- روز عکس گرفتن از بچهها (Picture day): این یکی رو البته دیگه لازم نبود ما بریم ولی خب باید لباس شیک تنشون میکردیم که عکس مجلسی بگیرن :))
- روز پیادهروی تا مدرسه (Walk to school and crazy socks day): روز ۵ اکتبر ظاهرا قراره روز راه رفتن تا مدرسه باشه تو سراسر کشور و مدرسه هم تبلیغ کرده بود که تشویق کنند پیاده بیایید و پیشنهاد داده بودن جوراب عجیب غریب بپوشین. معلمها هم سر خیابون وایساده بودن و به بچهها یه شکل پا میدادند که بعد هر کسی اسمش رو روش مینوشت و همه رو آخر روز دم در مدرسه چسبونده بودند.
- شب ریاضی (Math night): جلسه که مسوولین منطقه و معلمها راجع به آموزش ریاضی و روشها تو مدرسه توضیح بدن.
- ناهار با پدرها (Dad’s brown bag lunch): یه جمعه در هر ماه پدرها میرن و با بچهها ظهر ناهار میخورند. البته چون جمعهها علیرضا کلاس داره من رفتم.
- مسابقه دویدن (Jogathon): مشابه مسابقههای دو که شرکت کنندهها برای یه خیریه یا موضوع خاصی پول جمع میکنند از اطرافیان و خودشون میدوند، این هم بچهها یه صفحه داشتند که پول جمع کنند و صبح دور زمین مدرسه دویدن. آهنگ گذاشته بودند و وسط راه بهشون پرتقال و آب میدادند و هر بار که میدویدند براشون علامت میزدند که چند دور دویدهاند. سپهر ۱۸ دور دوید که واقعا برای خودم تحسین برانگیز بود که اونقدر رو طاقت اورد.
- روز قرمز پوشیدن (Red Ribbon Day): که بهشون گفته بودند قرمز بپوشند و در واقع قراره روزی باشه که اطلاع رسانی راجع به خطرات مصرف الکل و مواد مخدر و اینا باشه ولی خب تو دبستان به بچهها میگند که روزیه که راجع به انتخابهای سالم (healthy choices) حرف میزنند. تا جایی که ما شنیدیم راجع به غذای سالم خوردن و تلویزیون زیاد نگاه نکردن بهشون گفته بودند.
خدا رو شكر سپهر عزيز ما توي چنين مدرسه اي و با چنين مادر و پدري بزرگ ميشه
رويا برنامه هاشون خيلي جالبه از خود برنامه ها جالبتر اسامي جالبه اوناس
بدي مدارسي كه من ايران تجربشون كردم اينه كه حتا اگه خيلي هم برنامه داشته باشن يه اينرسي تو مشاركت دادن خونواده ها دارن