Monthly Archives: December 2016

سه شنبه‌های داوطلبی

یک چیزی که در خیلی از مدرسه‌ها رسم هست داوطلب شدن پدر و مادرهاست. من‌ هم سه‌شنبه‌ها حدود یک ساعت و نیم می‌رم که در واقع قراره زنگ ریاضی باشه. وقتی می‌رسم بچه‌ها دارن تغذیه می‌خورن و بعد جمع می‌کنند و روی فرش وسط کلاس جمع می‌شوند. بیشتر وقتا معلمشون براشون یه کتابی می‌خونه که خیلی جالبن و من هم با علاقه زیاد گوش می‌دم :)) مثلا از وقتی ماه دسامبر شروع شده کتاب‌هایی راجع به فرهنگ‌های مختلف می‌خونند.

بعدش کلاس چهار گروه می‌شه و هر گروه یه کاری انجام می‌ده. و من مسوول یکی از گروه‌ها می‌شم که معمولا یه بازی‌ایه که توش ریاضی داره. مثلا تاس بندازیم، عددها رو با هم جمع کنیم، یا منها کنیم.

این مدت که رفتم از همه مهم‌تر فهمیدم که همون بهتر که من یه بچه دارم، چون در حل اختلاف بین بچه‌ها نمره‌ام صفره. یکی تقلب می‌کنه، اون یکی شاکی می‌شه من می‌مونم این وسط چیکار کنم. یا شروع می‌کنن شیطنت کردن، مهره‌ها رو پرت کردن، کار اون یکی رو خط خطی کردن. یا یکی از سخت‌ترین‌هاش اینکه یه نفر همش می‌بره و اون یکی ناراحت می‌شه.

و چیزی که سخت‌ترش هم می کنه، اینه که اختلاف سطح‌ بچه‌ها هم واقعا زیاده تو کلاس. نمی‌دونم که آیا ما هم تو کلاس‌هامون این طوری بودیم؟ بعضی بچه‌ها تو سطح کتاب‌های ۱۰۰-۲۰۰ صفحه‌ای هستند و بعضی بچه‌ها هنوز باید حروف رو یکی یکی بگن تا یه کلمه رو بخونن. بعضی بچه‌ها هنوز برای جمع کردن عددها باید رو دستشون بشمارن و بعضی‌ها مثلا می‌تونن، دو تا دوتا، سه تا سه‌تا یا حتی هفت‌تا هفت‌‌تا تو ذهنشون بشمارن. بعضی‌ها نقاشی‌های خیلی خوب و با جزییات و رنگ‌آمیزی کامل می‌کنند و بعضی‌ها هنوز در مرحله خط‌خطی.

و این تازه علاوه بر این که بچه‌ها از چندین و چند فرهنگ مختلف و با اخلاق‌های خاص و بعضی‌ها مشکلات خاص هستند. مثلا یکی از بچه‌ها نمی تونه سر جاش ثابت بشینه و اجازه داره موقع قصه خوندن دور کلاس راه بره یا بعضی وقتا که دیگه خیلی ناآروم می‌شه معلمشون بغلش می‌کنه و پشتتش رو ماساژ می‌ده!

خلاصه هر سه‌شنبه ارزش کار معلم‌ها رو بیشتر می‌فهمم و تو دلم یه خسته نباشیدی به معلم سپهر اینا می‌گم.

پ.ن. امروز وب‌لاگم ۱۵ ساله شد.