چند وقت پیش یکی از دوستام داشت راجع به علاقهاش به فرهنگ ژاپنیها میگفت و اینکه برای اینکه یه چیزهایی یاد بگیره رفته یه کلاس فرهنگ ژاپنی گرفته و چندتا غذای ژاپنی یاد گرفته و اینکه یه کتابی هم داره میخونه. اون موقع فقط فهمیدم که اسم کتاب آشناست ولی درست نفهمیده بودم. اما همین چند وقت پیش تو تلویزیون تبلیغ فیلم خاطرات یک گِیشا (Memoirs of a Geisha) رو که دیدم فهمیدم این همون کتابه. از همون دوستم کتاب رو قرض گرفتم و خوندمش. سه روزه تمومش کردم (البته اگه فارسی بود که هنری نبود ولی تو انگلیسی سرعتم خوب نیست اصلا) . کتاب خوبی بود به نظرم. یه عالم مهم که کشش داستانه رو که داشت. مخصوصا که اولش که داستان شروع میشه و راوی داستان که اون موقع یه دختر ۸-۹ سالهاست رو با خواهرش از خونوادش میخرند و میبرند به کیوتو. من البته از اسم کتاب میدونستم که قراره گیشا بشه ولی چون نمیدونستم گیشا چیه هیمیخواستم بدونم چه بلایی به سرش میاد.
خلاصه تو این کتاب میفهمین که گیشاها به قول خودشون هنرمندن اما بیشتر به منظور سرگرمی دیگران. یه سری هنرها مثل رقص، مراسم چایی، زدن موسیقی و اینا رو یاد میگیرن تا تو مهمونیها بقیه (به خصوص مردها رو) سرگرم کنن.
همون جور که کتاب رو میخوندم بعضی از چیزها رو هم تو اینترنت نگاه میکردم که ببینم چی هستن واقعا مثلا مدل موی momoware که گیشاها وقتی به مقام دستیاری میرسن برای اولین بار موهاشون رو اینجوری میبندن:

یا مثلا رقصی که میکنن

کل داستان البته یه داستان عاشقانه هم هست که من خوشم اومد به دلایل شخصی!










