Tag Archives: حاملگی

نیمه راه

تقریبا نصف راه رو اومدیم. یعنی هفته بیستم رو هم رد کردیم. تو هفته بیستم اصلی‌ترین سونوگرافی رو انجام می‌دن. هدف اصلی البته اندازه‌ گرفتن قسمت‌های مختلف بدن بچه و چک کردن اوضاع کلی اعضای بدنشه. قبلا ما دوبار سونوگرافی کرده بودیم که خب فقط اندازه کلی رو دیده بودیم و انقدر تصویر سیاه و سفید مبهم بود که باورم نمی‌شد به این دقیقی توش بشه چیزی دید. ولی این سونوگرافی حسابی طولانی بود (یک ساعت) و تو همون تصویرهای سیاه و سفید اندازه دور سر، طول قد، اندازه‌های دست و پا، و حتی چهار حفره قلب و عدسی‌های چشم بچه رو دیدیم. حسابی هم بچه فعالی بود و تا خانومه می‌اومد ازش عکس بگیره تکون می‌خورد. تازه وقتی روبروی صورتش بود دهنش رو قشنگ مثل کسی که داره حرف می‌زنه باز و بسته کرد.

جنسیت بچه رو هم پرسیدیم و فهمیدیم که یه پسر شیطون داریم. اینم عکس آقا پسرمون:

البته نمی‌دونم چرا هیچ‌وقت عکس‌ها به خوبی اون چیزی که روی مانیتور می‌بینی نیست.  تازه این بهترین عکسیه که بهمون داده.

حالا باید دنبال اسم بگردیم و کم کم هم به فکر خرید وسایل باشیم.

سال جدید و خبر جدید

یک سال دیگه هم تموم شد. امسال خونه تکونی حسابی نکردیم. ولی سفره هفت سین رو چیدیم. اینم یه تاریخچه از ۶ تا سفره هفت‌سین ما. البته باید هفت‌تا می‌بود ولی سال ۸۴ (۲۰۰۵) نچیدم.

سال قبل واقعا سال بدی بود. هم اتفاقاتی که تو ایران افتاد هم تو زندگی خودم.  حالا قبلش هم آدم خیلی خوشبینی نبودم ولی با اتفاقات سال قبل بیشتر و بیشتر می‌ترسم از اینکه بخوام به آینده امیدوار باشم.

ولی خب این هم یکی از قرارهایی که با خودم گذاشته‌ام برای سال جدید که سعی کنم هرروز به خودم یادآوری کنم که هنوز هم امیدی هست و هنوز هم می‌شه خوشحال بود. الان خوشبختانه یه دلیل واسه خوشحالی و امیدواری داریم که شاید باعث شه یه کم این وب‌لاگ فعال‌تر بشه. اگه همه چی خوب پیش بره اول‌های شهریور سه نفر خواهیم شد.

خیلی‌ها این جور مواقع یه وب‌لاگ جداگانه برای بچه باز می‌کنند ولی من فعلا قصد ندارم این کار رو بکنم. به هر حال تو این وب‌لاگ از هزارتا مرحله که گذشته‌ام نوشته‌ام. این هم یکیش. بعدا بیشتر می‌نویسم.

سال نوی همه‌تون مبارک.