تا حالا دو سه بار پیش اومده که برای مدتی جایی غیر از خونه خودمون زندگی کردیم. مثلا یه بار پارسال همین موقعها که انگلیس بودیم برای یک ماه و یا چند وقت پیش که دو ماه برکلی زندگی کردیم. با اینکه دور بودن از خونه خود آدم همیشه سخته ولی زندگی یه سبکبالی داشت که خیلی خوب بود. یکی از دلایلش برای من این بود که تو این مدل زندگی موقتی خیلی وسیله دور و برم کم هست.
معمولا یه اندازه دو تا چمدون فقط وسیله داشتیم. از بین لباسامون فقط اونایی که به نظرمون خوب بودن رو انتخاب کرده بودیم و دیگه اونجا همه رو میپوشیدیم تا همه کثیف بشن و بشوریم و از اول. تعداد اسباببازیها یا کتابهایی که برای سپهر برده بودیم کم بود. اینه که بیشتر یا بیرون بودیم یا کتابخونه یا با همون یکی دو تا بازی میکرد. و بعد هم که میخواستیم بیایم هر چیزی که تا تو همون دو تا چمدون جا نمیشد رو یا انداختیم دور یا دادیم به دیگران و برگشتیم.
اینه که از وقتی برگشتم یکی از چیزایی که خیلی تو ذهنم بود این بود که باید از وسایل خونه کم کنم. مخصوصا زندگی با بچه همین طور دور و بر آدم پر میشه از وسیله و لباس کوچیک شده و نقاشی و کاردستی و …. یه کتابی که تازگی خیلی معروف شده و تو هر وبلاگ و شبکه اجتماعی و روزنامهای میشه اسمش رو دید این کتابه.
نویسندهاش یه دختر خیلی جوون ژاپنیه که تو ژاپن به عنوان مرتب کننده خیلی کارش گرفته بوده و بعد هم کتاب نوشته و اونجا هم خیلی معروف شده و حالا تازگی کتابش به انگلیسی ترجمه شده.
من انقدر راجع به کتاب خونده بودم که قبل از خوندن خود کتاب شروع کردم به مرتب کردن. نکتههایی که برای خودم مهم بود رو اینجا مینویسم. گرچه که احساس میکنم خود کتاب کمک بزرگیه و حتی اگه لازم نباشه خوندنش جالبه.
اولین نکته تو این روش اینه که به جای اینکه اتاق اتاق مرتب کنین با توجه به نوع چیزا مرتب کنین. دلیل هم اینه که لزوما همه چیز رو ما یه جا نمیگذاریم. و این طوری شاید حتی از بعضی چیزا چندتا داریم و یادمون میره. خودش این ترتیب رو پیشنهاد میکنه. اول از همه لباسها، بعد کتابها، بعد کاغذها و بعد متفرقه و آخر از همه چیزایی که خاطره انگیزن و یا ارزش بالاتر از ارزش مادی براتون دارن.
من فعلا هنوز از مرحله لباس رد نشدهام. تجربههام رو با این قسمت میگم و بقیهاش رو به تدریج که پیش می رفتم میگم.
اولین کار اینه که هر چی لباس تو خونه دارین از کمدها در بیارین، از سر چوبلباسیها جدا کنین و از تو چمدونها بکشین بیرون. مثلا من یه سری لباسهای قدیمی سپهر رو تو پارکینگ گذاشته بودم که اگه به خودم بود پارکینگ رو کلا آخر از همه میرفتم سراغش ولی این طوری مجبور کردم خودم رو که تکلیف اونا رو مشخص کنم.
بعد تک تک لباسها رو بگیرین دستتون. اگه در شما احساس خوشحالی ایجاد میکنه نگهش دارین و اگه نه ازش تشکر کنین و بگذارین کنار که بره. خودش خیلی رو این نکته احساس خوشحالی تاکید داره. با تعریفی که من تو ذهنم هست با این معیار من باید همه لباسام رو می ریختم دور! من خیلی سختگیر نبودم. تنها چیزی که بود سعی کردم لباسی رو نگه دارم که اگه همین الان بخوام لباس انتخاب کنم دستم به اون بره.
یه نکته خیلی مهم اینه که قبل از اینکه شروع کنین حتما یه سری کیسه دم دستتون باشه. چون فکر کردن به اینکه حالا اینا رو کجا بگذارم باز یه سری عقب میاندازه. حتما اول دور انداختن رو انجام بدین بعدا مرتب کردن. (البته دور ریختن لزوما تو سطل آشغالی انداختن نیست. میتونین به جاهای خیریه بدین. یا حتی بفروشین.) شاید اینکه همه رو در بیارین یا یکی یکی نگاه کنین کار زیادی به نظر برسه ولی خود این که همه لباسهات رو واقعا تک تک میبینی یه ایده کلی میده که واقعا چیها داری.
بعد از اینکه اونایی که واقعا دوست دارین انتخاب کردین، نوبت جا دادنه. این خانمه اعتقاد داره که تا کردن بهترین روشه. یعنی تا جایی که میتونین لباسهاتون رو تا کنین. به جز چیزی مثل پالتو یا لباسهای خیلی شل و ول که تا کردنشون سخته سعی کنین بقیه چیزها رو تا کنین. با اینکه وقت گیره تا کردن فکر میکنم تو این مدت بیشتر لباسهایی که دارم تو چشمم بودن و بهتر انتخاب کردم ازشون. شلوار رو مخصوصا به این نتیجه رسیدم که حتما باید تا کرد.
البته تا کردن وقتی فایده داره که رو هم نگذارین لباسها رو. چون این جوری اون زیریها دیده نمیشن و وقتی یکی از زیر رو برداری همه به هم میریزن. یه مدل تا کردنی داره که یه مستطیل کوچولو ازشون میسازه که بعد میشه کنار هم چیدشون. برای هر تیکه لباس که تو یوتیوب سرچ کنید konmari folding پیدا میکنید. اینجا هم یه سری عکس داره.
خود دسته لباسها شامل این زیر دستهها میشه که میتونین همه رو با هم انجام بدین یا هر کدوم رو جدا جدا.
- بلوزها
- شلوارها و دامنها
- پیراهنها
- کت و کاپشنها
- جورابها
- لباسهای زیر
- کیفها
- کمربندها، کلاهها، روسری و شال
- جواهرات
- لباسهای ورزش و شنا
- لباسهای موارد خاص
- کفشها
خود این کتابه میگه که هر کسی باید وسایل خودش رو مرتب کنه. هم اینه که نباید کسی رو ناراحت کرد هم اینکه خیلی از موفقیت این روش اینه که خود آدم وسایلش رو مرور کنه. البته من خب من این قانون رو در مورد سپهر زیر پا گذاشتم و لباسهای سپهر رو هم مرتب کردهام.