Tag Archives: ورزش

جیم

چند وقته که تو جیم (باشگاه ورزشی)‌ نزدیک مدرسه سپهر ثبت‌نام کرده‌ام. همیشه فکر می‌کردم عضویت این جیم‌ها که همه چی دارن خیلی گرون باشه. ولی فهمیدم که اگه آدم وقت داشته باشه حتی دوبار در هفته بره خیلی هم به صرفه است. این جا که من می‌رم علاوه بر دستگاه‌های دویدن و بدن‌سازی و استخر و خیلی از ساعت‌های روز کلاس داره. من مشتری همون کلاس‌هاش هستم. سپهر رو که می‌گذارم مدرسه یک ساعت می‌رم کلاس. البته بگم که تو این ۳-۴ هفته که ثبت‌نام کرده‌ام نشده که ۵ روز رو برم. جلسه مدرسه و وقت دکتر و مهمون داشتن و …. ولی بالاخره امروز موفق شدم همه کلاس‌های صبحش رو امتحان کنم و تا جایی که بشه سعی می‌کنم حداقل ۴ روز رو برم.

 

دوچرخه

در مورد چه جوری خرج کردن و اولویت‌بندی‌ها و تصمیم‌های چی رو بخریم و چی رو نخریم و  چقدر گرون بخریم  یا ارزون بخریم، کتاب‌ها می‌شه نوشت.

یکی‌اش همین هفته برای ما پیش اومد. قبلا هم فکر کنم گفته بودم که سپهر خیلی پسر اهل بدو و بدو و کارهای فیزیکی و این‌ها نیست. برای تولد سه سالگیش دوچرخه خریده بودیم. چندین بار سعی کرده بودیم ولی خیلی پیشرفتی حاصل نمی‌شد. هر از مدتی تصمیم می‌گرفتیم که بیشتر روش وقت بگذاریم ولی از نق و نوق و من نمی‌تونم و هی ما هل بده و کمر درد و اعصاب خوردی دوباره یه مدت دوچرخه می‌موند تو پارکینگ تا دفعه بعد.

برای ویزیت ۵ سالگیش که رفته بودیم، دکتر گفت خوبه که دفعه بعدی، بدون چرخ کمکی دوچرخه سواری کنه. دیگه ما حسابی ترسیدیم که پسر ما هنوز با چرخ کمکی هم خوب نمی‌ره.

دوچرخه‌ای که براش خریده بودم مارک نسبتا معروفی بود و روی آمازون reviewهای خوبی داشت با قیمت نسبتا معقول و پایین. البته نکته همینه که جاهای آنلاین مخصوصا آمازون reviewها با در نظر گرفتن قیمت اون چیز هستند. به همین خاطر همیشه نظرها به نفع چیزای ارزونه. که خب البته چیز خوبیه ولی بعضی وقتا مطمئن نیستی که این تعداد ستاره‌های بالا، منظور اینه که واقعا این جنس خیلی شاهکاره یا نسبت به قیمتش بد نیست.

تو همه این تلاش‌های ما برای اینکه سپهر بتونه با دوچرخه‌ بره همش ته ذهنمون هم این بود که ایراد از دوچرخه هم هست. شاید پدال‌هاش زیادی سفته. یا چرخ‌هاش خیلی در راستای هم‌دیگه نیست. حالا هم که بزرگ‌تر شده بود و دیگه زورش بیشتر شده بود و بالاخره نسبتا خوب پدال می‌زد جای صندلی خوب نبود هی می‌گفت زانوم درد می‌کنه. و ما مطمئن نبودیم که ایراد از دوچرخه است یا پسر ما!

هر از گاهی فکر می‌کردیم شاید بریم یه دوچرخه گرون‌تر که دیگه مطمئنیم خوبه بخریم. علیرضا هم همیشه طرفدار این تئوریه که هر چیزی می‌خری باید بهترینش رو بخری. ولی بعد از طرفی من می‌گفتم کسی که خیلی اهل دوچرخه سواری باشه و روزی چند کیلومتر دوچرخه سواری کنه، خب طبیعیه خرج کنه برای علاقه‌اش. ولی حالا پسر ما که به نظر  می‌اومد اصلا علاقه نداره درسته براش زیاد خرج کردن؟

هفته پیش که بازم برده بودمش پارک که تمرین کنیم دیگه تحملم تموم شد و گفتم بی خیال پول. همون شب شال و کلاه کردیم و رفتیم یه مغازه مخصوص دوچرخه. یه خوبی این جور مغازه‌ها اینه که خودشون بهت می‌گن چه سایزی برات مناسبه و خودشون دوچرخه رو تنظیم می‌کنن و حتی بهت پیشنهاد می‌دن که کدوم مدل برای استفاده‌ای که می‌خوای بکنی مناسبه. و خب البته معمولا گرون‌تر هم هستند. همین طور هم شد. آقاهه که اونجا بود حسابی راهنمایی کرد. اینکه خودش پسرش کدوم رو داره و برای ما کدوم مناسبه. دیگه یه مدلی رو انتخاب کردیم و یکی دو روزی هم طول کشید تا بیارنش. و خلاصه یکی دو روزه که سپهر دوچرخه جدید داره. از همون بار اول که سوارش شد مثل روز برامون روشن شد که کار درست رو کردیم. انقدر با این دوچرخه راحت می‌ره که خودش هم خیلی علاقه‌مند شده. دیروز انقدر ذوق زده بود از اینکه چه خوب می‌تونه بره که هی رفت و اومد و خیلی زود ترمز گرفتن و چرخیدن و سربالایی و سرپایینی و همه رو حسابی وارد شد. و باز هم هی صبح و شب پیشنهاد می‌ده که مثلا بریم خرید با دوچرخه یا بریم پارک با دوچرخه یا حتی کوهنوردی با دوچرخه !!

خلاصه که برام درس شد که لزوما وقتی به یه چیزی خیلی وارد هستی نیست که باید براش خرج کنی. بعضی وقتا هست هم که برای کمک کردن به چیزی که توش ناواردی باید خرج کنی.