جرم

وقتی دیر به دیر می‌نویسم کم کم عادت نوشتن از سرم می‌افته. یادمه روزهای اولی که شروع کرده بودم انقدر سوژه داشتم واسه نوشتن که یادداشت می‌کردم که یادم نره.
این روزا هم تقریبا ۹۰ درصد اطلاعات و اخباری که به دست میارم از همین وب‌لاگ‌ها به دست میاد و نمی‌نویسمشون می‌گم خب لابد همه خوندن.
زندگی هم مخصوصا حالا که تابستونه یکنواخته حسابی.
ولی خب حالا امروز گفتم یه چیزی که شاید دیده باشین قبلا بنویسم.
اینجا تو اخبار تلوزیون محلی نصف اخبار راجع به قتل و آدم‌ربایی و ایناست. حالا یکی از همین اتفاق‌ها که تو Idaho افتاده بود هم هرروز و هر روز تو اخبار تکرار می‌شد. جریان این بود که یه از یه خانواده یه مادر و دوست مادره و پسر بزرگش توی خونه کشته شده بودن و دختر ۸ ساله و پسر ۹ ساله خانواده هم گم شده بودن. بعد از یه مدتی دختره رو با رباینده‌اش گرفتن که به احتمال زیاد بقیه اعضای خانواده رو هم خودش کشته. حالا این متهم قبل از اون بیست سال رو برای آزار جنسی تو زندان بوده و چند وقت قبل هم باز به همین اتهام دستگیر شده بوده ولی با وثیقه آزاد بوده.
تا اینجا یه اتفاق وحشتناک و دردناک ولی خب شاید معمولیه. البته یه مساله‌ای که خیلی این باعث شد بحثش دوباره شروع بشه این بود که با کسایی که سابقه جرائم جنسی دارن باید چه برخوردی بشه. البته الانش هم خیلی قوانین سختی براشون وجود داره و خیلی ایالت‌ها می‌تونی آدرس همه کسایی که همچین سابقه‌‌ای دارن رو ببینی تا مثلا حواست به بچه‌هات باشه. ولی خب این مساله همیشه هست که آیا حتی اگه بدونیم ۹۵ درصد کسایی که یه بار چنین جرمی رو مرتکب می‌شن باز هم اونو تکرار می‌کنن باید همه‌شون رو تا آخر عمرشون تو زندان نگه داریم و یا زندگی یه آدم عادی رو ازشون بگیریم یا اینکه باید به اون ۵ درصد بقیه یه شانسی برای جبران داد.
حالا یه نکته جالب‌تر راجع به این قضیه خاص این که این طرف وب‌لاگ می‌نوشته. وب‌لاگش رو اینجا می‌تونین بخونین. من که متن‌هاش رو خوندم اصلا باورم نشد اینا حرفای آدمی باشه که بتونه همچین جنایاتی رو بکنه. آخرین مطلبش مال سه روز قبل از این آدم‌ربایی‌هاست و ظاهرا حسابی خودش در مبارزه بین وجدانش و وسوسه‌هاش گیر کرده بوده. تو مطلب‌های اولش هم یه مطالبی در مورد این نوشته که تا آخر عمرش این برچسب «آزار دهنده جنسی» بهش خورده و همیشه تا اتفاقی بیفته میان سراغش و دیگه هیچ وقت نمی‌تونه آدم عادی باشه پس چرا باید سعی بکنه.


The less I write in my weblog, the more difficult becomes finding a subject to write.
When I first started writing in my weblog, I had so many subjects in mind; I wanted to share them all. But now 90% of what I know is coming from other weblogs, online news sites which everybody else reads too.
But today and may be from now on I want to talk about something that you may have heard before.
You may have heard about the kidnapping in Idaho. A mother and her boyfriend and her oldest son were killed in the house, and the 9 year old son and 8 year old daughter were missing. Finally they found the girl with a previously charged sex offender.
He had been in jail for 20 years with a child molestation charge and was on bail for a recent accusation.
So now it brings up the subject of dealing with sex offenders. Now there are very strict rules for registered sex offenders. Even in some states you can search your neighborhood for their addresses so that you can be more careful with your children or yourself. But even if as some believe 95% of sex offenders, do it again, can we keep them in jail forever or can we keep them from living a normal life or at least we should give the other 5% a chance to live a normal life?
But the interesting point for me about this case was that the suspect is a blogger. You can read his blog here. I read some of the posts and it was unbelievable for me how somebody writing like this and thinking like this can do such cruel crimes. His last post is for 3 days ago and it seems he is thorn between right and wrong. In his early posts he also writes about how being labeled as a sex offender has changed his life forever and how every time something happens they suspect him and so he can’t be a normal person anymore, so why he should try to be one.

2 thoughts on “جرم

  1. رویا (خودم)

    حداقلش اینه که با دختره گرفتنش و اونو دزدیده بوده. دختره هم گفته که برادرش رو هم اون گرفته بوده. فعلا هم همین دو تا اتهام رو داره.

Comments are closed.