Monthly Archives: September 2008

کتاب برای اوقات فراغت

نمی‌دونم هیچ‌وقت اینجا تعریف کردم یا نه، اون موقع که درس می‌دادم تو کلاس حرف کتاب خوندن شد. یه چند تا از بچه‌ها گفتن آره ما اصلا اهل این کتاب‌های درپیتی مثل فهیمه رحیمی و اینا نیستیم . گفتم خب خوبه چی مثلا می‌خونید گفتند دانیل استیل. از یه طرف خنده‌ام گرفته بود ولی بعدش فکر کردم که واقعا جالبه. همه ما هرجایی هستیم و با یه اعتقادی، دیگرانی وجود دارن که اونا رو مسخره ‌کنیم و پایین بدونیم کسایی هم هستند که ما رو مسخره ‌کنند. خلاصه الان هم می‌‌خواستم از همین کتاب‌‌های «درپیتی» بگم.

نمی‌دونم اسم این کتاب‌ها رو چی می‌شه گذاشت. تو انگلیسی معمولا می‌گن chick -lit که شاید به نظر بعضی‌ها توهین‌آمیز بیاد ولی به نظر من چون اصولا زنا هستند که بیشتر کتاب می‌خونند هیچی رو مشخص نمی‌کنه! ولی خلاصه منظورم کتابیه که راحت و روونه و وقت خوندنش لازم نیست زیاد فکر کنی و آخرش هم همه چی به خوبی و خوشی تموم می‌شه و لازم نیست غصه بخوری. این تابستون قبل اینکه بریم مسافرت دنبال یه همچین کتابی بودم که با خودم ببرم. تو وب‌لاگ یه نفر (که الان یادم نیست کی) اسم سری کتاب‌های Shopaholic رو دیدم و فکر کردم خوبه یه کتاب مدل sex and the city حسابی مناسب مسافرته. ولی اون موقع کتاب امانت بود و من رزروش کردم و تازه وقتی برگشتم کتابه آزاد شده بود. ولی آی که عجب کتاب مزخرفی بود. نه تنها هیچ حس خوبی به آدم نمی‌داد که فقط حرص می‌خوردم که چقدر شخصیت این دختره مصنوعی و لوسه. تازه داستان هم تو انگلیسه و هیچ کدوم از اسم‌های مغازه‌ها و مدل‌ها هم آشنا نیست!

حالا گفتم بیام اینجا بپرسم شاید خوب باشه یه لیست از کتاب‌های مناسب وقت‌گذرونی ولی خوشایند درست کرد. پیشنهاد؟

Sarah McLachlan

خب انگار من خیلی از قافله عقب بودم. لینکی که اعظم گذاشنه رو اینجا می‌گذارم (+) که انگار فعلا سه تا ماده جنجالی لایحه حذف شدند.

خب برم سر مطلب عقب‌ مونده بعدی.

بعد از اینکه راجع به موسیقی نوشتم پریسا* پیشنهاد کرده بود که تو وب‌لاگم هر از مدتی یه موسیقی معرفی کنم و خودش هم برام سه تا آهنگ از Sarah McLachlan فرستاده بود. کاری که می‌خوام بکنم اینه که یه خواننده رو انتخاب می‌کنم و دو هفته آهنگ‌هاش رو گوش می‌دم. از پیشنهادات به شدت استقبال می‌کنم.

خب پس برای این دو هفته Sarah McLachlan. توی ویکی‌پدیا نوع موسیقیش رو نوشته Piano Pop. اینجا می‌تونید لیست کامل آهنگ‌هاش رو ببینید که خب خیلی زیاده. من اینجا یه تعدادش رو پیشنهاد می‌کنم مثلا اونایی که جایزه بردن.

*پریسا یه موقع وب‌لاگ می‌نوشتی نمی‌خوای شروع کنی باز؟

لایحه

از اول لیست پس شروع کنم.

در مورد لایحه چیزی بلد نیستم اضافه کنم. به نظرم خود این بروشور به اندازه کافی گویا هست. و امیدوارم بیرون اومدنش از دستور کار به این معنی نباشه که تا سروصدا خوابید فوری تصویبش کنن.

I’m so totally, digitally close to you

یه عالم موضوع هست که هی می‌خواستم بنویسم

– در مورد لایحه حمایت از خانواده (انصافا حداقل یه اسم دیگه براش می‌گذاشتید) که لاله منو دعوت کرده بود خیلی وقت پیش و الان که فعلا از دستور خارج شده.

– در ادامه اون بحث موسیقی پریسا بهم پیشنهاد داده بود که هر از مدتی راجع به یه خواننده یا آهنگی تو وب‌لاگ بنویسم و خودش هم برام چندتا آهنگ برام فرستاده بود که حتما می‌خوام شروعش کنم.

– در مورد کتاب‌هایی که تازگی خوندم.

– در مورد اسباب‌بازی جدیدم که دیگه الان جدید نیست و داره می‌شه دو ماه که خریدم.

حالا همه اینا رو بعدا می‌نویسم ولی فعلا می‌‌خوام راجع به این جعبه‌ای که این کنار اضافه کردم بگم. اسم twitter رو که خیلی‌ها شنیدن. در واقع وب‌لاگ‌نویسی کوتاه در ۱۴۰ حرف. حالا منم می‌خوام یه همچین چیزی به این کنار اضافه کنم و سعی کنم مرتب عوضش کنم. البته هنوز خیلی نقص‌ها داره که سعی می‌کنم برطرف کنم.

اتفاقا همین یکی دو روز پیش نیویورک‌تایمز یه مقاله داشت در مورد سرویس‌هایی مثل همین twitter یا facebook که معنای جدیدی از دوستی و نزدیکی رو اوردن. این که همیشه دوستات، که در واقع اینجا باید گفت «دوست»هات دنبال می‌کنن که کجا هستی، چی‌کار می‌کنی، چه احساسی داری و … . عنوان مقاله‌اش هم خودش جالبه: I’m so totally, digitally close to you.