Monthly Archives: October 2008

بازی پژواک

پژواک منو دعوت کرده بود به بازی سرزمین مادری. اولش فکر کردم این که کاری نداره ولی جدا جواب دادنش سخته. مخصوصا وقتی بخوای جواب‌هات رو توجیه کنی. به همین خاطر من فعلا فقط جواب کوتاه می‌دم شاید یه موقع بیشتر نوشتم. حالا  سوالا اینه:

۱- چه چیزهای خوب و با ارزشی ممکنه باعث برگشتنتون بشه؟ ایران یه سبک زندگی دیگه داره اینجا یه سبک دیگه. در واقع فکر می‌کنم اگه یه موقع بخوایم برگردیم ربطی به هیچ اتفاقی نداره مگر تصمیم خودمون برای اون سبک زندگی.

۲- چه چیزها و یا خاطرات ارزشمندی از سرزمین مادری تون به یاد دارید واسه افتخار کردن پهلوی اجانب!؟ شعر. اصلا اعتقاد ندارم که شعر ایرانی یا زبان فارسی چیز خیلی خاصیه یا مایه افتخار. ولی تا حالا با آدم‌های مختلفی از کشورهای مختلف که حرف زده‌ام هیچ کدوم اون‌قدر که ما شعر در فرهنگمون مهمه و شعر می‌خونیم و بلدیم ندیدم کسی تو زبون خودش این‌طوری باشه.

Princeton Reads

این دانشگاه پرینستون دانشکده انگلیسیش انقدر وسوسه انگیزه که منو یاد همه علائق دوران جوونی می‌اندازه! مخصوصا یه گروه نوشتن خلاق (creative writing) دارن که  درساش کارگاه‌هایی هست که دانشجوهای لیسانس می‌تونن با استاداش که خودشون نویسنده و شاعر هستند تمرین نوشتن کنند. مثلا یکی‌شون همین  Jeffrey Eugenides نویسنده کتاب Middlesex که کسایی که خوندن می‌دونن که چه سبک نوشتن عالی‌ای داره و از هر جمله‌اش کیف می‌کنه آدم. فکرشو بکن فقط استاد درس نوشتنت همچین آدمی باشه!

حالا من که این کلاساش رو نمی‌تونم برم. ولی یه درسی هست به اسم Princeton Reads که کتاب‌هایی از نویسنده‌ها و شاعرهایی که تو خود پرینستون درس می‌دن خونده ‌می‌شه و یه جلسه استاد راجع بهشون حرف می‌زنه و یه جلسه هم خود نویسنده میاد. این ترم می‌رم سر این کلاس. هفته‌ای یه کتاب خوندن البته زیاد آسون نیست ولی تا حالا که این دو تا کتابی که خوندیم واقعا کتاب‌های خوبی بودن.

دو جلسه اول درس خود استاده در مورد خوندن داستان و شعر حرف زد. یکی از نکات مهمی که گفت که تو این دو تا کتابی که تا حالا خوندیم هم خیلی واضح بوده یه اشاره‌ای بود به یه شعری از Marianne Moore در مورد شعر. کل شعر رو بخونید حتما جالبه. ولی عبارت «وزغ‌های واقعی در باغ‌‌های خیالی» (imaginary gardens with real toads in them) بعد از اون خیلی برای توصیف شعر و داستان استفاده شده، قرار دادن یک احساس واقعی تو یه فضای خیالی. البته تو بعضی نوشته‌ها این خیلی واضح‌تر شده. مثلا خود استاد کتاب اولیس رو مثال زد. که قهرمان داستان یک آدم خیالیه ولی در یک روز واقعی در یک شهر واقعی یه سری ماجرای خیالی براش پیش میاد. پس زمینه واقعی کتاب با دقت چیده شده، همه مکان‌های کتاب واقعا وجود داشتن، حتی اتفاق‌های تاریخی اون روز واقعا اتفاق افتادن. ولی آدم‌ها، حرفایی که بینشون رد و بدل می‌شه زاده خیال نویسنده است.

این لیست کتاب‌ها. سعی می‌کنم از هرکدومش هم جدا بنویسم.